گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۴۶

دارد به من دلشده امشب سرجنگی
گلبرگ ‌کمانی پر طاووس خدنگی
پیش که برم شکوه از آن نرگس ‌کافر
بیچاره شهیدم ز دم تیغ فرنگی
مشکل‌که ز فکر عدم خویش برآییم
داریم سر اما به ‌گریبان نهنگی
آن جلوه ‌که بیرون خیالست خیالش
دیدیم به رنگی ‌که ندیدیم به رنگی
محتاج نفس ‌کرد تحیر دل ما را
آیینه شد آخر جرس ناله به چنگی
کلفت نبرد ره به دل باده پرستان
آیینهٔ مینا نکشد زحمت زنگی
نیرنگ بد و نیک دو عالم همه ازتوست
گر بگذری از خویش نه صلحست و نه جنگی
هشدار که بر گوش عزیزان نتوان خورد
گرنیست سخن را اثر تیر و تفنگی
گامی به ‌گشاد خط پرگار نرفتیم
چون نقطه فسردم به فشار دل تنگی
گرد رم عیش است چه صحرا و چه ‌گلزار
فرصت همه جا خون شده در بخیهٔ رنگی
بیدل خوشم از عارض‌ گلگون به خط سبز
فارغ زمی‌ام ساخته ‌کیفیت بنگی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دارد به من دلشده امشب سرجنگی
گلبرگ ‌کمانی پر طاووس خدنگی
هوش مصنوعی: امشب دل من مانند گلبرگی زیبا و رنگارنگ است که در حال آماده شدن برای جنگ و جدال است، همانند طاووسی که با پرهایش به نمایش می‌آید.
پیش که برم شکوه از آن نرگس ‌کافر
بیچاره شهیدم ز دم تیغ فرنگی
هوش مصنوعی: به چه کسی شکایت کنم از آن نرگس بی‌رحم؟ من از شدت عشق به او مانند یک شهید به دست دشنه‌ی بیگانه سقوط کرده‌ام.
مشکل‌که ز فکر عدم خویش برآییم
داریم سر اما به ‌گریبان نهنگی
هوش مصنوعی: ما با این چالش روبرو هستیم که چگونه از فکر عدم، یعنی از مشکلات ذهنی خود بیرون بیاییم. ما تلاش می‌کنیم اما در درون خود مانند یک نهنگ در حال مبارزه‌ایم.
آن جلوه ‌که بیرون خیالست خیالش
دیدیم به رنگی ‌که ندیدیم به رنگی
هوش مصنوعی: ما زیبایی‌ای را دیدیم که فقط در خیال وجود دارد، و آن را به رنگی مشاهده کردیم که هرگز ندیده بودیم.
محتاج نفس ‌کرد تحیر دل ما را
آیینه شد آخر جرس ناله به چنگی
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر نیازهایش به حیرت افتاده و مانند آینه‌ای شده که صدا و ناله را به خوبی منعکس می‌کند.
کلفت نبرد ره به دل باده پرستان
آیینهٔ مینا نکشد زحمت زنگی
هوش مصنوعی: زن کلفت به میدان نمی‌آید، باده‌نوشان در آینه‌ مینا سرمست‌اند و نیازی به زحمت یا زنگی (سیاه‌کار) ندارند.
نیرنگ بد و نیک دو عالم همه ازتوست
گر بگذری از خویش نه صلحست و نه جنگی
هوش مصنوعی: تمامی آب و رنگ دنیا، چه خوب و چه بد، از تو سرچشمه می‌گیرد. اگر از خودخواهی و منیت خود عبور کنی، نه درگیری وجود خواهد داشت و نه صلح.
هشدار که بر گوش عزیزان نتوان خورد
گرنیست سخن را اثر تیر و تفنگی
هوش مصنوعی: احتیاط کن که نمی‌توان به عزیزان آسیب رساند، چرا که کلمات و سخن‌ها مانند تیر و گلوله اثرگذار نیستند.
گامی به ‌گشاد خط پرگار نرفتیم
چون نقطه فسردم به فشار دل تنگی
هوش مصنوعی: ما در هیچ جهتی فراتر از دوره‌ای که در آن هستیم قدم برنداشتیم، زیرا در دل خود احساسی سرد و فشرده داریم که نشان‌دهنده تنگی خاطر است.
گرد رم عیش است چه صحرا و چه ‌گلزار
فرصت همه جا خون شده در بخیهٔ رنگی
هوش مصنوعی: در پایتخت لذت و شادی، چه در بیابان و چه در باغ، همه جا فرصتی برای خوش‌گذرانی وجود دارد، زیرا زندگی به رنگ‌های مختلف و زیبایی‌ها تزئین شده است.
بیدل خوشم از عارض‌ گلگون به خط سبز
فارغ زمی‌ام ساخته ‌کیفیت بنگی
هوش مصنوعی: من از چهره‌ی زیبا و گلگون لذت می‌برم و با خوشحالی از آنچه هستم، غمگین نیستم؛ چرا که به زیبایی و روشنی زندگیم اهمیت می‌دهم.

حاشیه ها

1398/12/26 11:02
boowiso

سلام. پیشنهاد می کنم دکمه علاقمندی(favorite) برای هر شعر قراردهید تا اگر شعری را انتخاب کردیم و مناسب احوال بود به لیست علاقمندیهایمان اضافه کنیم تا در مواقع دیگر بتوانیم باز بدون گشتن آن را پیدا کنیم. با سپاس و تشکر و مرسی فراوان.