غزل شمارهٔ ۲۷۴۱
کرد شبنم را به خورشید آشنا افتادگی
قطره را شد سوی دریا رهنما افتادگی
راحت روی زمین زیر نگین ناز توست
گر چو نقش پا توانی ساخت با افتادگی
بینیازی نیست ناز غیرت آهنگان عشق
شعله راگردنکشی بردهست تا افتادگی
عالمی چون اشک بر مژگان ما دارد قدم
این نیستان داشت بیش از بوریا افتادگی
داغ می گوید به گوش شعله، کای مست غرور
تا به کی سر بر هوای پیش پا افتادگی
ما ضعیفان فارغیم از زحمت تحصیل جاه
مسند ما خاکساری تخت ما افتادگی
از مزاج کینهجو وضع مدارا بردهاند
با شرر مشکل که گردد آشنا افتادگی
گه به پای کاکلش افتم گهی در پای زلف
خوش سر وکاری مرا افتاد با افتادگی
رفتهام از خویش تا از خاک بردارم سری
اینقدر چون سایهام دارد به پا افتادگی
یار رفت و من چو نقش پا به خاک افتادهام
سایه میگردید کاش این نارسا افتادگی
فال اشکی میزند بیدست و پاییهای آه
شبنم است آن دم که گل کرد از هوا افتادگی
خاک عاجزنیز خود را میزند برروی باد
خصم اگر منصف نباشد تا کجا افتادگی
ما همه اشک و تو مژگان، ما همه تخم و تو ابر
دستگیری از تو میزیبد، ز ما افتادگی
تا تواند خواست عذر سرکشیهای شباب
میکند بیدل به ما قد دو تا افتادگی
غزل شمارهٔ ۲۷۴۰: سجده بنیادی بساز ای جبهه با افتادگیغزل شمارهٔ ۲۷۴۲: عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کرد شبنم را به خورشید آشنا افتادگی
قطره را شد سوی دریا رهنما افتادگی
هوش مصنوعی: در این بیت، به زیبایی ارتباطی که شبنم با خورشید پیدا میکند اشاره شده است. شبنم، با آشنایی با خورشید و درخشندگیاش، متوجه میشود که باید به سمت دریا برود و به آن بپیوندد. این وابستگی و تاثیر متقابل نشاندهنده یک روند طبیعی و متعالی است که در آن قطرهها پس از درخشش و تأثیر خورشید، راه خود را به سوی دریا پیدا میکنند.
راحت روی زمین زیر نگین ناز توست
گر چو نقش پا توانی ساخت با افتادگی
هوش مصنوعی: زندگی بر روی زمین در زیر سایهی زیباییات آرامش دارد، اگر بتوانی با تواضع و سادگی، اثری از خود به جا بگذاری.
بینیازی نیست ناز غیرت آهنگان عشق
شعله راگردنکشی بردهست تا افتادگی
هوش مصنوعی: بینیازی و استقلال، نشاندهندهی قدرت و شجاعت در عشق است. احساسات عشق مانند آتش، با شدت و غلظت خود را نشان میدهند، و این احساسات میتوانند افراد را به مبارزه برای عشق وادار کنند.
عالمی چون اشک بر مژگان ما دارد قدم
این نیستان داشت بیش از بوریا افتادگی
هوش مصنوعی: عالمی که مانند اشک بر مژههای ما نشسته، در این دنیای بیروح و بیثبات، بیش از آنکه به ظاهری ساده و بیارزش باشد، ارزش و عمق دارد.
داغ می گوید به گوش شعله، کای مست غرور
تا به کی سر بر هوای پیش پا افتادگی
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که آتش، با صدای گرم و پرشوری به شعلههای خود میگوید که این حالت سرخوشی و خودبزرگبینی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، در حالی که ممکن است در حال از دست دادن توجه به واقعیتهای ساده و نزدیک باشد. به نوعی، از آنها میخواهد که از حالت از خود بیخود شدگی خارج شوند و به اطراف خود توجه کنند.
ما ضعیفان فارغیم از زحمت تحصیل جاه
مسند ما خاکساری تخت ما افتادگی
هوش مصنوعی: ما انسانهای ضعیف، نیازی به زحمت کشیدن برای رسیدن به مقام و جایگاه نداریم. جایگاه ما نشانهی خاکساری و تواضع ماست و ما بر تواضع خود افتخار میکنیم.
از مزاج کینهجو وضع مدارا بردهاند
با شرر مشکل که گردد آشنا افتادگی
هوش مصنوعی: کسانی که دچار کینه و دشمنی هستند، از حالت سازگاری و مدارا خارج شدهاند و برایشان سخت است که با آتش و مشکلها ارتباط برقرار کنند و به آرامش برسند.
گه به پای کاکلش افتم گهی در پای زلف
خوش سر وکاری مرا افتاد با افتادگی
هوش مصنوعی: گاهی بر سر زیبایی او زانو میزنم و گاهی در دام زلف پرنغمهاش به سر میبرم؛ و این احوال باعث شده که در زندگیام با افت و خیزهایی مواجه شوم.
رفتهام از خویش تا از خاک بردارم سری
اینقدر چون سایهام دارد به پا افتادگی
هوش مصنوعی: به دور از خودم رفتهام تا از زمین بلند شوم. به اندازهای که مانند سایهام، سر بلند کردم و بر پا ایستادم.
یار رفت و من چو نقش پا به خاک افتادهام
سایه میگردید کاش این نارسا افتادگی
هوش مصنوعی: دوست من رفت و من به حالت نقش پای از دست رفتهای در خاک ماندهام. گویی سایهای از خودم هستم و آرزو میکنم که این حال نامناسب و رقتانگیز ادامه نداشته باشد.
فال اشکی میزند بیدست و پاییهای آه
شبنم است آن دم که گل کرد از هوا افتادگی
هوش مصنوعی: درختی که در اثر باران و شبنم، گلی زیبا رشد میکند، نشاندهندهی زیبایی و لطافت زندگی است. این گل، به نوعی نماد fragility (زخمپذیری) است و به ما یادآوری میکند که زیباییها و لحظات دلپذیر با وجود آسیبپذیری و چالشها به وجود میآیند.
خاک عاجزنیز خود را میزند برروی باد
خصم اگر منصف نباشد تا کجا افتادگی
هوش مصنوعی: اگر خاک به خود بیاید و بر روی باد خصم بیفتد، نشان میدهد که تا چه حد افتادگی و تواضع در برابر بیانصافی میتواند ادامه پیدا کند.
ما همه اشک و تو مژگان، ما همه تخم و تو ابر
دستگیری از تو میزیبد، ز ما افتادگی
هوش مصنوعی: ما همه در حال گریه و تو گویای احساسات، ما فقط نهالی هستیم و تو مانند ابر، کمککنندهای. زیبایی تو از این نشأت میگیرد که ما در مقابلت احساس حقارت میکنیم.
تا تواند خواست عذر سرکشیهای شباب
میکند بیدل به ما قد دو تا افتادگی
هوش مصنوعی: کسی که میخواهد از اشتباهات و نافرمانیهای دوران جوانی خود عذرخواهی کند، با کمال تواضع و فروتنی به ما نزدیک میشود.