گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۳۹

بسکه ‌گردید آبیار ما ز پا افتادگی
سبز شد آخر چو بید از وضع ما افتادگی
می‌توان از طینت ما هم رعونت خواستن
گر برآید از طلسم نقش پا افتادگی
عمرها چون اشک‌کنج راحتی می‌خواستم
بهر ما امروز خالی کرد جا افتادگی
دام عجزی درکمین سرکشی خوابیده است
می‌کشد انجام نی از بوریا افتادگی
سرکشی تا کی گریبانت درّد چون گردباد
همچو صحرا دامنی دارد رسا افتادگی
مرد وحشت گر نه‌ای با هر چه هستی صلح کن
ای به یک رویی مثل یا جنگ یا افتادگی
غوطه زن در ناز اگر با عجز داری نسبتی
بر سراپای تو می‌بندد حنا افتادگی
خط پرگار کمالت ناتمام افتاده است
تا نمی‌سازد سرت را محو پا افتادگی
با خرد گفتم چه باشد جوهر فقر و غنا
گفت‌: در هر صورتی نام خدا افتادگی
تخم اقبالم ز فیض سجده خواهد همتی
کز سرم چون پا دواند ریشه‌ها افتادگی
کاروان نقش پاییم از کمال ما مپرس
منزل ما جاده ما خضر ما افتادگی
نیست ممکن بیدل از تسلیم‌، سر دزدیدنم
نسبتی دارد به آن زلف دوتا افتادگی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بسکه ‌گردید آبیار ما ز پا افتادگی
سبز شد آخر چو بید از وضع ما افتادگی
هوش مصنوعی: به خاطر زیادی غم و اندوه، حالتی مانند بید گیلان پیدا کرده‌ایم و در نتیجه از وضعیت خود دچار افت و تزلزل شده‌ایم.
می‌توان از طینت ما هم رعونت خواستن
گر برآید از طلسم نقش پا افتادگی
هوش مصنوعی: می‌توان از ذات و سرشت ما نیز اعتماد به نفس و برتری خواست، اما این امر تنها زمانی ممکن است که طلسم عدم تواضع شکسته شود.
عمرها چون اشک‌کنج راحتی می‌خواستم
بهر ما امروز خالی کرد جا افتادگی
هوش مصنوعی: زندگی‌ها مثل اشکی که در گوشه چشم می‌ماند، به دنبال آسایش و آرامش بودم، اما حالا امروز به من نشان داده شده که این آسایش خالی از واقعیت است.
دام عجزی درکمین سرکشی خوابیده است
می‌کشد انجام نی از بوریا افتادگی
هوش مصنوعی: دامی از ناتوانی در انتظار است و به من فشار می‌آورد، به گونه‌ای که به زحمت می‌توانم از پس کارها برآیم و این وضعیت باعث می‌شود نتوانم به خوبی حرکت کنم.
سرکشی تا کی گریبانت درّد چون گردباد
همچو صحرا دامنی دارد رسا افتادگی
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی سرکش بمانی؟ دردت همچون گردبادی است که به دنبال خود می‌کشد و دامنی وسیع دارد. در عوض، فروتنی به تو زیبایی و عظمت می‌بخشد.
مرد وحشت گر نه‌ای با هر چه هستی صلح کن
ای به یک رویی مثل یا جنگ یا افتادگی
هوش مصنوعی: اگر انسان ترسناک و وحشت‌انگیز نیستی، با هر چیزی که هستی کنار بیایید و صلح کنید. تو که موجودی یک‌طرفه هستی، یا باید وارد نبرد شوی یا خودت را به آرامی تسلیم کنی.
غوطه زن در ناز اگر با عجز داری نسبتی
بر سراپای تو می‌بندد حنا افتادگی
هوش مصنوعی: اگر در ناز و خودشیفتگی غوطه‌ور هستی و عجز و ناتوانی را احساس می‌کنی، حنا بر تمام وجود تو نشانه‌ای از افتادگی و تسلیم خواهد بود.
خط پرگار کمالت ناتمام افتاده است
تا نمی‌سازد سرت را محو پا افتادگی
هوش مصنوعی: خطی که باید شخصیت و کمال تو را مشخص کند، هنوز کامل نشده و نمی‌تواند تو را به شکلی متناسب با تواضع و فروتنی‌ات معرفی کند.
با خرد گفتم چه باشد جوهر فقر و غنا
گفت‌: در هر صورتی نام خدا افتادگی
هوش مصنوعی: با عقل و تفکر به دنبال دلیل فقر و ثروت رفتم. جواب شنیدم که در هر حالتی، نام خداوند در این موضوع تأثیر دارد و در نهایت همه چیز تحت اراده اوست.
تخم اقبالم ز فیض سجده خواهد همتی
کز سرم چون پا دواند ریشه‌ها افتادگی
هوش مصنوعی: بذر خوشبختی‌ام از برکت سجده و عبادت خواهد روئید، به شرطی که تلاشم از دل برآید و مانند ریشه‌های درخت استوار و محکم باشد.
کاروان نقش پاییم از کمال ما مپرس
منزل ما جاده ما خضر ما افتادگی
هوش مصنوعی: ما همچون کاروانی هستیم که رد پای ما نشان از کمال ما دارد. از ما نپرس که منزل‌گاه‌مان کجاست یا جاده‌امان چیست؛ ما مانند خضر (مظهر زندگی جاوید) در این مسیر، صبر و فروتنی را به همراه داریم.
نیست ممکن بیدل از تسلیم‌، سر دزدیدنم
نسبتی دارد به آن زلف دوتا افتادگی
هوش مصنوعی: امکان ندارد که من از تسلیم خارج شوم، بنابراین فرار من از احساسات و وابستگی به آن زلف‌های پریشان هیچ ارتباطی ندارد.