گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۳۸

چند پیچد بر من بی‌دست وپا افتادگی
از رهم بردار تا گیرد عصا افتادگی
شیوهٔ عشاق چون اشک است در راه نیاز
ابتدا سرگشتگیها، انتها افتادگی
نیست سعی ما بیابان مرگ منتهای خضر
لغزش پایی‌ست خواهد برد تا افتادگی
عالمی از عجز ما چیده‌ست سامان غرور
کرد ما را سایهٔ بال هما افتادگی
بگذار ازکوشش ‌که دارد وادی تسلیم عشق
جاده از خود رفتن و منزل ز پا افتادگی
دامن تسلیم هم آسان نمی‌آید به دست
خاک گردیدیم تا شد آشنا افتادگی
هر چه از ما گل ‌کند تمهید تسلیم است و بس
سرکشی هم دارد از دست دعا افتادگی
کرکسی از پا درافتد ما ز سر افتاده‌ایم
یک زمین و آسمان از ماست تا فتادگی
ما به تعظیم از سر بنیاد خود برخاستیم
شعله هم‌گرکرد با خاشاک ما افتادگی
همچو آتش سر مکش بیدل‌که در تدبیر امن
خاک بنیاد ترا دارد به پا افتادگی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند پیچد بر من بی‌دست وپا افتادگی
از رهم بردار تا گیرد عصا افتادگی
هوش مصنوعی: من به خاطر ناتوانی و بی‌پناهی‌ام در زندگی به زحمت افتاده‌ام. خواهش می‌کنم کمکم کن تا از این وضعیت خارج شوم و دوباره به راه صحیح برسم.
شیوهٔ عشاق چون اشک است در راه نیاز
ابتدا سرگشتگیها، انتها افتادگی
هوش مصنوعی: عاشق‌ها در عشق مثل اشک هستند؛ در ابتدا دچار سردرگمی و مشکلات می‌شوند، اما سرانجام به خضوع و تسلیم می‌رسند.
نیست سعی ما بیابان مرگ منتهای خضر
لغزش پایی‌ست خواهد برد تا افتادگی
هوش مصنوعی: ما در تلاش خود به بیابان مرگ نمی‌رسیم؛ شکست یا اشتباه ما ممکن است ما را به زمین بیندازد.
عالمی از عجز ما چیده‌ست سامان غرور
کرد ما را سایهٔ بال هما افتادگی
هوش مصنوعی: عالمی از ناتوانی ما ترتیبی فراهم کرده است که موجب غرور ما شده است، مانند سایه‌ای که بال پرنده‌ای بر زمین می‌افکند و در عین حال ما را به افتادگی می‌کشاند.
بگذار ازکوشش ‌که دارد وادی تسلیم عشق
جاده از خود رفتن و منزل ز پا افتادگی
هوش مصنوعی: اجازه بده تا از تلاشی که بر اثر عشق به وجود آمده بگویم؛ این مسیر، راهی است که باید از خودگذشتگی کرد و در آن جایگاه هایی وجود دارد که حالت تسلیم و ناتوانی را تجربه می کنیم.
دامن تسلیم هم آسان نمی‌آید به دست
خاک گردیدیم تا شد آشنا افتادگی
هوش مصنوعی: تسلیم بودن آسان نیست؛ ما در طول زندگی با خاک و زمین در تماس بوده‌ایم تا به آگاهی و شناخت برسیم و به این نتیجه‌گیری برسیم که باید فروتن باشیم.
هر چه از ما گل ‌کند تمهید تسلیم است و بس
سرکشی هم دارد از دست دعا افتادگی
هوش مصنوعی: هر چیزی که از ما به خوبی و زیبایی پدید آید، فقط نتیجه‌ی تلاش ما برای تسلیم شدن است و بس. اما در این حال، سرکشی نیز نشان‌دهنده‌ی ناتوانی در درخواست و دعا است.
کرکسی از پا درافتد ما ز سر افتاده‌ایم
یک زمین و آسمان از ماست تا فتادگی
هوش مصنوعی: اگر کرکی به زمین بیفتد، ما هم در حقیقت از یک سر به زمین افتاده‌ایم. این نشان می‌دهد که میان ما و عرش و فرش فاصله‌ای نیست؛ همه‌چیز به هم مرتبط است و ما هم تحت تأثیر آن فتادگی قرار داریم.
ما به تعظیم از سر بنیاد خود برخاستیم
شعله هم‌گرکرد با خاشاک ما افتادگی
هوش مصنوعی: ما به احترام و ارادت از ریشه و بنیاد خود بلند شدیم، اما شعله و آتش نیز با خاشاک و مواد بی‌ارزش ما به زمین افتاد و تنزل پیدا کرد.
همچو آتش سر مکش بیدل‌که در تدبیر امن
خاک بنیاد ترا دارد به پا افتادگی
هوش مصنوعی: به خودت زحمت نده و همیشه نگران نباش، چون در دل این آشفتگی‌ها و مشکلات، پایه‌های ایمن و استوار خاکی وجود دارد که تو را حمایت می‌کند.