گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۳۷

جهان‌کورانه دارد سعی نخجیری به تاریکی
به هرکس وارسی می‌افکند تیری به تاریکی
چراغ دل به فکر این شبستان‌ گر نپردازد
ندارد مردمک هم رنگ تقصیری به تاریکی
امل سست است از نیرنگ این چرخ‌کهن یکسان
خیالی چند می‌ریسد زن پیری به تاریکی
به رنگ آمیزی عنقا جهانی می‌کشد زحمت
تو هم زین رنگ می‌پرداز تصویری به تاریکی
چه مقصد محمل ما ناتوانان می‌کشد بارت
که عمری شد چو مو داریم شبگیری به تاریکی
کرم چون خام شد تمییز نیک و بد نمی‌داند
محبت بر مس ما هم زد اکسیری به تاریکی
دلی روشن‌کن از تشویش این ظلمتسرا بگذر
بجز فکر چراغت نیست تدبیری به تاریکی
ندارد تلخکامی سرسری نگذشتن از حالم
سیاهی کرده‌ام چون کاسهٔ شیری‌ به تاریکی
نفسها سوختم تا شد سواد پیش پا روشن
رسیدم همچو شمع اما پس از دیری به تاربکی
کس از رمز گرفتاران دل آگه نشد بیدل
قیامت کرده است آواز زنجیری به تاریکی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان‌کورانه دارد سعی نخجیری به تاریکی
به هرکس وارسی می‌افکند تیری به تاریکی
هوش مصنوعی: در این دنیا، مردم به صورت نابخردانه و کورکورانه تلاش می‌کنند مانند یک شکارچی که در تاریکی دست و پا می‌زند، و به هر کسی که نمی‌شناسند بدون دقت و شناخت، آسیب می‌زنند.
چراغ دل به فکر این شبستان‌ گر نپردازد
ندارد مردمک هم رنگ تقصیری به تاریکی
هوش مصنوعی: اگر دل انسان به فکر روشنایی و روشنی نباشد، در واقع نمی‌تواند به تاریکی و کمبود نور شکایت کند، زیرا هیچ قصوری در این تاریکی وجود ندارد.
امل سست است از نیرنگ این چرخ‌کهن یکسان
خیالی چند می‌ریسد زن پیری به تاریکی
هوش مصنوعی: امید و آرزو در برابر نیرنگ‌های زندگی فرسوده و بی‌ثبات است. به همین خاطر، تصور نکن که تنها یک خیال چندان طولانی می‌کشد، چرا که همانند زنی پیر، به تاریکی خواهد رفت.
به رنگ آمیزی عنقا جهانی می‌کشد زحمت
تو هم زین رنگ می‌پرداز تصویری به تاریکی
هوش مصنوعی: برای به تصویر کشیدن واقعیت، باید سختی‌ها و تلاش‌های زیادی را از خود نشان دهی و از رنگ‌های مختلف استفاده کنی تا تصویری زیبا حتی در تاریکی ایجاد کنی.
چه مقصد محمل ما ناتوانان می‌کشد بارت
که عمری شد چو مو داریم شبگیری به تاریکی
هوش مصنوعی: چه هدفی دارد این کاروان ما ناتوانان که بارش بر دوش ما سنگینی می‌کند، در حالی که عمرمان به پایان رسیده و مانند مویی در تاریکی شب گم شده‌ایم؟
کرم چون خام شد تمییز نیک و بد نمی‌داند
محبت بر مس ما هم زد اکسیری به تاریکی
هوش مصنوعی: هرگاه کرم به پخته شدن برسد، قادر به تشخیص خوب و بد نیست. محبت نیز مانند اکسیری است که بر روی مس زده شده و در تاریکی اثر می‌گذارد.
دلی روشن‌کن از تشویش این ظلمتسرا بگذر
بجز فکر چراغت نیست تدبیری به تاریکی
هوش مصنوعی: دل خود را از نگرانی‌های این دنیای تاریک روشن کن و بدان که جز اندیشه‌ات که مانند چراغی در این تاریکی می‌درخشد، چاره‌ای نداری.
ندارد تلخکامی سرسری نگذشتن از حالم
سیاهی کرده‌ام چون کاسهٔ شیری‌ به تاریکی
هوش مصنوعی: من از درد و تلخی زندگی به سادگی عبور نکرده‌ام و در دل این اندوه مانند کاسه‌ای شیر در تاریکی غوطه‌ور شده‌ام.
نفسها سوختم تا شد سواد پیش پا روشن
رسیدم همچو شمع اما پس از دیری به تاربکی
هوش مصنوعی: من خودم را به مشقت انداختم تا این که مسیرم روشن شد و به روشنی شمعی رسیدم، اما پس از مدتی دوباره در تاریکی فرورفتم.
کس از رمز گرفتاران دل آگه نشد بیدل
قیامت کرده است آواز زنجیری به تاریکی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از راز و رمز دل‌های گرفتار باخبر نشد. بیدل در میان تاریکی، صدای زنجیری برپا کرده که شبیه قیامت است.

حاشیه ها

1398/11/07 17:02
احمد محمود امپراطور امپراطور

دلی روشن‌کن از تشویش این ظلمت‌ سرا بگذر
بجز فکر چراغت نیست تدبیری به تاریکی
حضرت بیدل

نفس ها سوختم تا شد سواد پیش پا روشن
رسیدم همچو شمع اما پس از دیری به تاریکی
حضرت بیدل