گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۳

کدامین نشئه بیرون داد راز سینهٔ مینا
که عکس موج می‌شد جوهرآیینهٔ مینا
چنان صاف ست از زنگ‌کدورت سینهٔ مینا
که می‌تابد چو جوهر نشئه از آیینهٔ مینا
سزدگرگوش ساغر آشنای این نواگردد
که راز میکشان‌گل‌کرده است از سینهٔ مینا
کدورت با صفای مشرب ما برنمی‌آید
نبندد صورت تمثال زنگ آیینهٔ مینا
به تمکینم چسان خفّت رساندکوشش‌گردون
ببازد بیستون رنگ وقار ازکینهٔ مینا
تهی دستیم چون ساغر خدا را ساقیا رحمی
به روی بخت ما بگشا درگنجینهٔ مینا
خوشا صبحی‌که شاه ملک عشرت جلوه ریزآید
به زرین تخت جام از قصر زنگارینهٔ مینا
مقیم‌گوشهٔ دل باش‌،‌گر آسودگی خواهی
که حیرت می‌شود سیماب در آیینهٔ مینا
همان خاک سیه اکنون لباس دل به بر دارد
صفا مفت است منگرکسوت پارینهٔ مینا
بهار نشئه‌ام‌، عیش دماغم‌، بادهٔ صافم
مرا باید نشاندن در دل بی‌کینهٔ مینا
ادب‌کوشید در ضبط خود وتعطیل شد نامش
به روز وصل ما ماند شب آدینهٔ مینا
به آفت سخت نزدیکند نازک طینتان بیدل
بود با سنگ و آتش الفت دیرینهٔ مینا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کدامین نشئه بیرون داد راز سینهٔ مینا
که عکس موج می‌شد جوهرآیینهٔ مینا
هوش مصنوعی: کدام حالت سرمستی از دل مینا راز را فاش کرد که تصویر آن در آب، مانند موجی در آینه می‌شود.
چنان صاف ست از زنگ‌کدورت سینهٔ مینا
که می‌تابد چو جوهر نشئه از آیینهٔ مینا
هوش مصنوعی: سینهٔ مینا این‌قدر پاک و شفاف است که هیچ زنگاری در آن وجود ندارد و به همین خاطر، زمانی که نور به آن می‌تابد، مانند جوهر نشئه‌ای که در آیینه منعکس می‌شود، جلوه‌گری می‌کند.
سزدگرگوش ساغر آشنای این نواگردد
که راز میکشان‌گل‌کرده است از سینهٔ مینا
هوش مصنوعی: باید گوش دل به صدای ساغر بدهی، چون این نوا از رازی حکایت می‌کند که در دل میکشان نهفته است و مانند گلی شکفته شده است.
کدورت با صفای مشرب ما برنمی‌آید
نبندد صورت تمثال زنگ آیینهٔ مینا
هوش مصنوعی: نابسامانی و تیرگی با روحیه و خوش‌روئی ما سازگار نیست و نمی‌تواند مانع از روشنایی و زیبایی خیال ما شود.
به تمکینم چسان خفّت رساندکوشش‌گردون
ببازد بیستون رنگ وقار ازکینهٔ مینا
هوش مصنوعی: به کجا رسیده‌ای که این همه زحمت می‌کشی؟ تلاش زمانه تو را به ذلت کشانده و زیبایی از کینه و حسادتی که درون میناست، غمگین کرده است.
تهی دستیم چون ساغر خدا را ساقیا رحمی
به روی بخت ما بگشا درگنجینهٔ مینا
هوش مصنوعی: ما در زندگی دست‌خالی و بی‌چیز هستیم، ای ساقی، مهربانی کن و درِ خوشبختی‌مان را باز کن تا به گنجینهٔ خوشی و لذت دست یابیم.
خوشا صبحی‌که شاه ملک عشرت جلوه ریزآید
به زرین تخت جام از قصر زنگارینهٔ مینا
هوش مصنوعی: چه صبح دل‌انگیزی که پادشاه خوشبختی با زیبایی‌اش بر تختی زرین ظاهر شود و جامی از قصر زیبای مینا به دست داشته باشد.
مقیم‌گوشهٔ دل باش‌،‌گر آسودگی خواهی
که حیرت می‌شود سیماب در آیینهٔ مینا
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی آرامش داشته باشی، در گوشهٔ دل خود سکونت کن؛ چرا که وقتی این‌گونه باشی، حیرت و شگفتی مانند جیوه در آینه نمایان می‌شود.
همان خاک سیه اکنون لباس دل به بر دارد
صفا مفت است منگرکسوت پارینهٔ مینا
هوش مصنوعی: همان خاک سیاه، اکنون با دل‌نوازی خود را پوشیده است. ارزش صفا و پاکی رایگان است؛ به پوشش قدیمی مینا توجه نکن.
بهار نشئه‌ام‌، عیش دماغم‌، بادهٔ صافم
مرا باید نشاندن در دل بی‌کینهٔ مینا
هوش مصنوعی: بهار برای من حالت نشئگی دارد، لذت خاطر من و نوشیدنی‌ام خالص است. باید این نوشیدنی را در دل کسی که کینه‌ای ندارد، بریزند.
ادب‌کوشید در ضبط خود وتعطیل شد نامش
به روز وصل ما ماند شب آدینهٔ مینا
هوش مصنوعی: آداب و رفتار خوب را در خودتان تقویت کنید، زیرا در روز وصال ما، نام آن شخص به فراموشی سپرده شد و فقط شب جمعهٔ مینا به یادگار ماند.
به آفت سخت نزدیکند نازک طینتان بیدل
بود با سنگ و آتش الفت دیرینهٔ مینا
هوش مصنوعی: این بیت به ما می‌گوید که افرادی که دارای روح حساس و لطیفی هستند، به مشکلات و چالش‌های سخت نزدیک می‌شوند و در عین حال، با صبر و استقامت با سختی‌ها روبه‌رو می‌شوند. همچنین، ارتباط عمیق و دیرینه‌ای که بین زیبایی و مشکلات وجود دارد، نمادی از تجربه و تحمّل در زندگی است.