گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۲۷

نبری گمان که یعنی به خدا رسیده باشی
تو ز خود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی
سرت ار به چرخ ساید نخوری فریب عزت
که همان کف غباری به هوا رسیده باشی
به هوای خودسری‌ها نروی ز ره‌ که چون شمع
سر ناز تا ببالد ته پا رسیده باشی
زدن آینه به سنگت ز هزار صیقل اولی
که به زشتی جهانی ز جلا رسیده باشی
خم طرهٔ اجابت به عروج بی‌نیازی‌ست
تو به وهم خویش دستی به دعا رسیده باشی
همه تن شکست رنگیم مگذر ز پرسش ما
که به درد دل رسیدی چو به ما رسیده باشی
برو ای‌ سپند امشب سر و برگ ما خموشی‌ست
تو که سوختند سازت به نوا رسیده باشی
نه ترنمی نه وجدی نه تپیدنی نه جوشی
به خم سپهر تا کی می نارسیده باشی
نگه جهان نوردی قدمی ز خود برون آ
که ز خویش اگر گذشتی همه ‌جا رسیده باشی
ز شکست رنگ هستی اثر تو بیدل این بس
که به‌ گوش امتیازی چو صدا رسیده باشی

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نبری گمان که یعنی به خدا رسیده باشی
تو ز خود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی
هوش مصنوعی: نباید فکر کنی که با نزدیک شدن به خدا، از ذات خود خارج شده‌ای و به جایی دست یافته‌ای. در واقع، اگر هنوز خود را رها نکرده‌ای، به هیچ جا نرسیده‌ای.
سرت ار به چرخ ساید نخوری فریب عزت
که همان کف غباری به هوا رسیده باشی
هوش مصنوعی: اگر سرت به آسمان برود و به خاطر مقام و عزت فریب بخوری، باید بدان که آن عزت فقط همان گرد و غباری است که در هوا پراکنده شده و در واقع هیچ ارزشی ندارد.
به هوای خودسری‌ها نروی ز ره‌ که چون شمع
سر ناز تا ببالد ته پا رسیده باشی
هوش مصنوعی: به خاطر دلخوری‌ها و خودرأیی‌ها به سمت پرتنش‌ها نرو، زیرا ممکن است نتیجه‌اش همانند شمعی باشد که در کمال لطافت و نازکی، به انتهای زندگی‌اش رسیده باشد.
زدن آینه به سنگت ز هزار صیقل اولی
که به زشتی جهانی ز جلا رسیده باشی
هوش مصنوعی: شکستن آینه به سنگ بهتر از این است که با زیبایی ظاهری، در درونت زشتی و پلیدی حک شود.
خم طرهٔ اجابت به عروج بی‌نیازی‌ست
تو به وهم خویش دستی به دعا رسیده باشی
هوش مصنوعی: خم طرهٔ اجابت به معنای این است که در برابر درخواست و دعای ما، خیالی از خود نداشته باشیم. به این نکته اشاره می‌کند که برای رسیدن به بی‌نیازی و کمال، باید به خداوند و الطاف او اتکا داشته باشیم و نه به تصورات و خیالات خود.
همه تن شکست رنگیم مگذر ز پرسش ما
که به درد دل رسیدی چو به ما رسیده باشی
هوش مصنوعی: ما همه در حال اندوه و شکست هستیم، بنابراین از پرسش‌های ما بگذر. تو تنها وقتی به درد دل ما پی می‌بری که خود نیز به حال ما دچار شده باشی.
برو ای‌ سپند امشب سر و برگ ما خموشی‌ست
تو که سوختند سازت به نوا رسیده باشی
هوش مصنوعی: برو ای درخت، امشب سکوت بر ما حاکم است. امیدوارم تو که سوختی، به آهنگی رسیده باشی.
نه ترنمی نه وجدی نه تپیدنی نه جوشی
به خم سپهر تا کی می نارسیده باشی
هوش مصنوعی: نه شوری داری، نه هیجانی، نه نبضی که به تپش بیفتی، نه شور و اشتیاقی که در آسمان تابیده باشد. تا کی می‌خواهی غمگین و بی‌حرکت بمانی؟
نگه جهان نوردی قدمی ز خود برون آ
که ز خویش اگر گذشتی همه ‌جا رسیده باشی
هوش مصنوعی: تنها با یک قدم فراتر از خودت و دنیای اطرافت، می‌توانی به جاهای دورتر و بهتری دست یابی. اگر بتوانی از خودخواهی و محدودیت‌های خود عبور کنی، به همه‌جا خواهی رسید.
ز شکست رنگ هستی اثر تو بیدل این بس
که به‌ گوش امتیازی چو صدا رسیده باشی
هوش مصنوعی: از تَنِش‌های زندگی تأثیر تو در دل آدم‌ها موج می‌زند، بیدل؛ این کافی است که صدایت به گوش انسان‌ها برسد و شناخته شوی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۷۲۷ به خوانش هاتف علوی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"نبری گمان"
با صدای احمد ظاهر (آلبوم ترانه‌های احمد ظاهر)

حاشیه ها

1394/05/15 23:08
امیرحسین مقتدائی

تمدنی که اینچنین شعری داره و فکر میکنه به شکوه رسیده و الان در اوجه قطعا از خود بیگانست وگرنه کسی با خوندن این شعر متوهم نمیشد

1394/05/16 11:08
کریم کاتبی

امیر حسین عزیز،
کدام تمدن را می گویی؟ خوب بود اگر روشن تر می گفتی،
آن تمدنی که بیدل را زاد، رخت بر بست و رفت، حتی وارثی پیدا نشد که از مرده ریگ او استفاده کند،

1394/12/16 22:03
عارف

شعر فوق العاده ایست، مخصوصا بیت نهم، پر از معناست.

1395/04/21 21:06
حفیظ الله حکیمی

عارف بیدل دهلوی از شاعران نادر زبان فارسی که اشعار ناب و قوی معنوی دارد و با خانقاه سبک چشتیه ولایت هرات شهرستان چشت افغانستان در ارتباط بوده و زبان دری را از این طریق فرا گرفت.

1395/10/15 21:01
احسان

این شعر زیبا را احمد ظاهر فقید در دهه 70 سروده بود.
پیوند به وبگاه بیرونی

1396/08/17 17:11
جمال ناصر نشقبندی اسحاق زاده

بعد از سلام و عرض ادب پوشیده نماند که عارف ربانی مجذوب حضرت کبریایی مخلص درگاه خداوندی حضرت ابو المعانی بیدل دهلوی صاحبدل وارسته و عارف به نام سرزمین هندوستان می باشند ، اگرچه دانشمندان و اهل ادب و سخن گفته اند که ایشان در سبک هندی شعر میسرودند بعد از تتبع و تحقق سالیان دراز بنده در سبک مقدس هندی و ادبیات پارسی دری در هند به این نتیجه رسیدم که بیدل در نوع خود سبک جداگانه ایست که از همه سبک های شعر دری متفاوت بوده و مزیت بیشتری دارد ، بنا علی هذا بنده با جرعت تام میگویم سبک بیدل جدا از همه سبک های ثلاثه زبان دری بوده و ربط دادن آن به سبک هندی جسارتی در شعر و عرفان حضرت بیدل خواهد بود .
و همچنین باید نوشت که دیوان بیدل در افغانستان و دیوان لسان الغیب در ایران بیشتر از نسخه های قران در بیت هر پارسی زبای یافت میگردد و دیوان بیدل برای مردم نجیب کابل ما همانا دیوان حافظ در ایران عزیز است .

1399/05/05 13:08
سیـنا ---

این هم بسیار جالب بود.
سرت ار به چرخ ساید نخوری فریب عزت
که همان کف غباری به هوا رسیده باشی
-
نه ترنمی نه وجدی نه تپیدنی نه جوشی
به خم سپهر تا کی می نارسیده باشی
نگه جهان نوردی قدمی ز خود برون آ
که ز خویش اگر گذشتی همه ‌جا رسیده باشی

1399/10/13 10:01
هارون فراقی

این شعر بیدل با صدای احمد ظاهر هنرمند حنجره طلایی واقعاً شنیدنی است.