غزل شمارهٔ ۲۷۲۵
گریک مژه چون چشم فراهم شده باشی
شیرازهٔ اجزای دو عالم شده باشی
تمهید خزان آینهٔ اصل بهار است
بیرنگی اگر رنگگلیکم شده باشی
هشدارکه اجزای هواییست بنایت
گو یک دو نفس صورت شبنم شده باشی
عاجز نفسان قافلهٔ سرمه متاعند
کو ناله گرفتم که جرس هم شده باشی
بیجبههٔ تسلیم تواضع دم تیغ است
حیف است نگین ناشده خاتم شده باشی
قطع نظر از جوهر ذاتی چه خیالست
هر چند چو شمشیر تنکدم شده باشی
پرواز نفس را ز هوا نیست رهایی
در دام خودی گر همه تن رم شده باشی
ناصح سخن ساختهات پر نمکین است
رحم است به زخمی که تو مرهم شده باشی
تا بار خری چند نبندند به دوشت
آدم نشوی گر همه آدم شده باشی
فرداستکه خاکست سرو برگ غرورت
هر چند که امروز فلک هم شده باشی
عمریست که آب رخ ما صرف طلبهاست
ای جبههٔ همت چقدر نم شده باشی
خلوتگه تحقیق زتمثال مبراست
آیینه در اینجا تو چه محرم شده باشی
بیدل مگذر چون مه نو از خط تسلیم
بر چرخی اگر یک سر مو خم شده باشی
غزل شمارهٔ ۲۷۲۴: ز چه ناز بال دعوی به فلک گشاده باشیغزل شمارهٔ ۲۷۲۶: ز نفس اگر دو روزی به بقا رسیده باشی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گریک مژه چون چشم فراهم شده باشی
شیرازهٔ اجزای دو عالم شده باشی
هوش مصنوعی: اگر یک مژه مانند چشمی برای تو جمع شده باشد، پس تو ریشه و بنیاد اجزای دو جهان را شکل دادهای.
تمهید خزان آینهٔ اصل بهار است
بیرنگی اگر رنگگلیکم شده باشی
هوش مصنوعی: خزان، مقدمات و نشانههای بهار است، و اگر بیرنگ شدهای، نشان دهنده این است که رنگ و زیبایی تو کاهش یافته است.
هشدارکه اجزای هواییست بنایت
گو یک دو نفس صورت شبنم شده باشی
هوش مصنوعی: هشیار باش که اجزای وجود تو از جنس هواست؛ پس شاید با یک یا دو نفسی،形 و صورتت به شکل شبنم تغییر کند.
عاجز نفسان قافلهٔ سرمه متاعند
کو ناله گرفتم که جرس هم شده باشی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی ناتوانی خود را در بیان احساسات و درک عمیق عشق و زیبایی اشاره میکند. او به قافلهای که با سرمه (مادهای زینتی و زیبایی) سفر میکند، تشبیه میشود و نشان میدهد که در این مسیر، ناله و فریادش ممکن است نادیده گرفته شود. به طور کلی، این بیان احساس محنت و تاسف شاعر نسبت به ناتوانی در ابراز وجود و احساساتش را مینمایاند.
بیجبههٔ تسلیم تواضع دم تیغ است
حیف است نگین ناشده خاتم شده باشی
هوش مصنوعی: در مقابل تسلیم و ضعف، سر تسلیم فرود نیاور، چرا که در چنین حالتی، مانند شمشیری است که هنوز استفاده نشده و بیفایده مانده است. به این ترتیب، قدر و ارزش خود را حفظ کن و نگذار که به راحتی به بیاهمیتی دچار شوی.
قطع نظر از جوهر ذاتی چه خیالست
هر چند چو شمشیر تنکدم شده باشی
هوش مصنوعی: به هر حال، فراتر از ذات واقعی، چه تفاوتی دارد که چه تصوری از خود داریم، حتی اگر مانند شمشیری تیز و دقیق شده باشیم.
پرواز نفس را ز هوا نیست رهایی
در دام خودی گر همه تن رم شده باشی
هوش مصنوعی: پرواز روح از قید هوا ممکن نیست و در دام خودمان گرفتاریم، حتی اگر تمام وجودمان در حال فرار باشد.
ناصح سخن ساختهات پر نمکین است
رحم است به زخمی که تو مرهم شده باشی
هوش مصنوعی: سخن ناصحانهات بسیار شیرین و جذاب است؛ اما رحم کن به کسی که زخمی شده و تو خود دارویی برای آن درد شدهای.
تا بار خری چند نبندند به دوشت
آدم نشوی گر همه آدم شده باشی
هوش مصنوعی: تا زمانی که بار سنگینی بر دوش تو بگذارند، نمیتوانی به انسان کامل تبدیل شوی؛ حتی اگر همه ویژگیهای انسانی را داشته باشی.
فرداستکه خاکست سرو برگ غرورت
هر چند که امروز فلک هم شده باشی
هوش مصنوعی: فردا روزی خواهد بود که به خاک تبدیل میشوی، بنابراین با وجود اینکه امروز در اوج خود هستی و غرور داری، باید بدانستی که این حالتماندگار نیست.
عمریست که آب رخ ما صرف طلبهاست
ای جبههٔ همت چقدر نم شده باشی
هوش مصنوعی: مدتی است که عمر ما در تلاش و آرزوها سپری میشود، ای جبههٔ اراده و همت! چه مقدار از رنج و تلاش ما به نتیجه رسیده است؟
خلوتگه تحقیق زتمثال مبراست
آیینه در اینجا تو چه محرم شده باشی
هوش مصنوعی: محل بررسی و تحقیق درباره حقیقت از هرگونه تصویر و نقش خالی است. در این مکان، تو چه نیازی به حضور داری؟
بیدل مگذر چون مه نو از خط تسلیم
بر چرخی اگر یک سر مو خم شده باشی
هوش مصنوعی: بیدل، مانند ماه نو از مرز تسلیم عبور نکن، زیرا اگر حتی یک تار موی تو نیز خم شده باشد، به دور خود میچرخد.