گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۲۲

که دم زند ز من و مادمی‌ که ما تو نباشی
به این غرور که ماییم از کجا تو نباشی
نفس چو صبح زدن بی‌حضور مهر نشاید
چه زندگیست ‌کسی را که آشنا تو نباشی
ازل به یاد که باشد، ابد دل‌ که خراشد
که بود و کیست‌ گر آغاز و انتها تو نباشی
غنای موج تلافیگرش بقای محیط است
نکشت عشق ‌کسی را که خونبها تو نباشی
محیط عشق به‌ گوشم جز این خطاب ندارد
که ای حباب چه شد جامه‌ات فنا تو نباشی
مکش خجالت محرومی از غرور تعین
چه من چه او همه‌ با توست اگر تو با تو نباشی
جهان پر است ز گرد عدم سراغی عنقا
تو نیز باش به رنگی ‌که هیچ جا تو نباشی
طمع به ششجهتت بسته راه حاصل مطلب
جهان همه در باز است اگر گدا تو نباشی
بر این بهار چو شبنم خوش‌ست چشم‌ گشو‌دن
دمی‌که غیر عرق چیزی از حیا تو نباشی
چنین ‌که قافلهٔ رنگ بر هواست خرامش
به رنگ شمع نگاهی ‌که زیر پا تو نباشی
من و تو بیدل ‌ما را به وهم‌ چند فریبد
منی جز از تو نزیبد تویی چرا تو نباشی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1393/11/15 08:02
مجتبی خراسانی

غزلی است عرفانی که جنابش جهان هستی را انعکاسی از جمال ازلی دانسته.
با اجازه ی اساتید...عرضی مرتکب شوم: (خدا بخیر کند)
در میان سرایندگان صوفی مشرب پس از جلال الدین محمد کسی را به شور و شیدایی بیدل نمی توان یافت.
البته حقیر حصر عقلی نکرده ام. به این معنا که مطلق عرض کنم که بعد از جلال الدین محمد ، میرزا عبدالقادر بیدل.

1399/03/19 22:06
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com

رسیدن به یگانه از تراوشات خرد و اندیشه حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (رح):
هرچیز که خواهی، عددش گیر 2 بار
1 برسرآن بنه 3 چند شمار
تقسیم بر 6 کن، هر آنچه باقی ماند
در 22 ضرب کن، (الله) برآر./
گلهای چمن تا به بهشت رنگ و بوی خودش دارد اما درپرورش و نوازش دل و دیده انسان همه همراه هستند رحمة الله علیهم اجمعین.

1399/03/19 22:06
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com

سینه ایندریچه بسیار تنگ است کسانی که مانند من بینایی چشم شان کمتر شده درهنگام تایپ نمودن اشتباهاتی حروفی می نمایند مانند من:
رسیدن به یگانه از تراوشات خرد و اندیشه حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (رح):
هرچیز که خواهی، عددش گیر 2 بار
1 برسرآن بنه 3 چند شمار
تقسیم بر 6 کن، هر آنچه باقی ماند
در 22 ضرب کن، (الله) برآر./
گلهای چمن تا به بهشت رنگ و بوی خودشان دارند اما درپرورش و نوازش دل و دیده انسانها همه همراه هستند رحمة الله علیهم اجمعین.

1402/11/21 15:01
رضا از کرمان

سلام  جناب کوشان 

  من متوجه نوشتار شما نشدم امکان داره توضیح بیشتر بدهید  ممنونم .

 

1402/10/20 23:01
سینا

معنی بیت اول را بخوبی متوجه نمی‌شوم، امکان دارد توضیح بدهید، سپاسگزارم.

1402/11/21 00:01
رضا از کرمان

سینا جان سلام

این برداشت خودمه شاید خالی از اشتباه نباشه 

بین بیت اول وششم ارتباط معنایی بیش از بقیه است بیدل میگه کی من میتونم از ما  ومنی صحبت کنم  وقتی که تمام وجودم فقط توست یا به عبارت دیگر  آن‌زمان که حضور تو همه چیز را در بر میگیرد دیگر من ومایی وجود نداره وهمه چیز اوست  بقول مولانا در احوال عاشق بر درگاه خانه معشوق 

بانگ زد یارش که بر در کیست آن 

گفت بر در هم تویی ای دلستان 

گفت اکنون چون منی ای من درا 

نیست گنجایی دومن رادر سرا 

الی آخر اینجا بنظرم میشه گفت بنوعی شطح و طامات گفته با این بزرگی که در خود میبینم از کجا معلوم که این تویی که در درون من داره فریاد میزنه واینگونه غزلسرایی میکنه دربیت ششم میگه اگر تونستی از منیت خودت بگذری دیگر محروم نخواهی بود  وهمه چیز وجود او خواهد بود