اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
که دم زند ز من و مادمی که ما تو نباشی
به این غرور که ماییم از کجا تو نباشی
هوش مصنوعی: هر کس درباره من و کسی که به یاد میآورم صحبت کند، باید بداند که در این خودبزرگبینی که ما داریم، بیوجود تو از کجا آمدهایم.
نفس چو صبح زدن بیحضور مهر نشاید
چه زندگیست کسی را که آشنا تو نباشی
هوش مصنوعی: اگر نفس انسان مانند صبح باشد، بدون حضور عشق و محبت نمیتواند زندگی کند. زندگی برای کسی معنا ندارد که با محبوب و آشنای خود نباشد.
ازل به یاد که باشد، ابد دل که خراشد
که بود و کیست گر آغاز و انتها تو نباشی
هوش مصنوعی: اگر ازل را به یاد کسی باشد، ابد را چه کسی آسیب میزند و کیست؟ اگر تو نباشی که آغاز و پایان هستی، پس این چیزها چه معنایی دارند؟
غنای موج تلافیگرش بقای محیط است
نکشت عشق کسی را که خونبها تو نباشی
هوش مصنوعی: شکوه و زندگی امواج دریا به خاطر تلافی و نیرویی است که دارند. عشق نمیتواند کسی را نابود کند، مگر آنکه تو بها و ارزش او نباشی.
محیط عشق به گوشم جز این خطاب ندارد
که ای حباب چه شد جامهات فنا تو نباشی
هوش مصنوعی: در دنیای عشق جز این ندا به من نمیرسد که ای حباب، چه بر سر پوششت آمد؟ اگر تو نباشی، دیگر چه معنایی دارد؟
مکش خجالت محرومی از غرور تعین
چه من چه او همه با توست اگر تو با تو نباشی
هوش مصنوعی: خود را از محرومیتها و تنهاییهای خود نرنجان، زیرا غرور و خودبینی ما تنها در کنار تو معنا پیدا میکند؛ چه من و چه او، همه به تو وابستهایم، اگر تو با خودت نباشی، همهچیز بیمعناست.
جهان پر است ز گرد عدم سراغی عنقا
تو نیز باش به رنگی که هیچ جا تو نباشی
هوش مصنوعی: جهان پر از چیزهای بیمعنی و بیوجود است، پس تو نیز به گونهای باش که هیچ جا به چشم نیایی و به رنگی درآیی که دیگران نتوانند تو را ببینند.
طمع به ششجهتت بسته راه حاصل مطلب
جهان همه در باز است اگر گدا تو نباشی
هوش مصنوعی: اگر به شش سمت خود وابسته نباشی و از طمع بپرهیزی، به آنچه که میخواهی خواهی رسید. تمام درهای دنیا به روی تو باز است، فقط کافی است که خودت را از محدویتها و وابستگیها آزاد کنی.
بر این بهار چو شبنم خوشست چشم گشودن
دمیکه غیر عرق چیزی از حیا تو نباشی
هوش مصنوعی: در این بهار، مانند شبنم، خوب است که در لحظهای چشم بگشایی که غیر از شرم و حیا چیزی در تو نباشد.
چنین که قافلهٔ رنگ بر هواست خرامش
به رنگ شمع نگاهی که زیر پا تو نباشی
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و شکوه قافلهای اشاره دارد که رنگها را به فضا میپراکند. همچنین به نگاهی اشاره دارد که مانند شمعی در حال درخشیدن است، اما در عین حال میگوید که باید مراقب بود که زیر پا نرود و آسیب نبیند. در واقع، این بیانگر جلوههای زیبا و حساسیتی است که در اطراف وجود دارد.
من و تو بیدل ما را به وهم چند فریبد
منی جز از تو نزیبد تویی چرا تو نباشی
هوش مصنوعی: دوستی من و تو در چنگال خیال و اندیشهها ما را فریب میدهد. من بدون تو به کسی شبیه نیستم، اما تو چرا در کنارم نیستی؟
حاشیه ها
1393/11/15 08:02
مجتبی خراسانی
غزلی است عرفانی که جنابش جهان هستی را انعکاسی از جمال ازلی دانسته.
با اجازه ی اساتید...عرضی مرتکب شوم: (خدا بخیر کند)
در میان سرایندگان صوفی مشرب پس از جلال الدین محمد کسی را به شور و شیدایی بیدل نمی توان یافت.
البته حقیر حصر عقلی نکرده ام. به این معنا که مطلق عرض کنم که بعد از جلال الدین محمد ، میرزا عبدالقادر بیدل.
1399/03/19 22:06
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
رسیدن به یگانه از تراوشات خرد و اندیشه حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (رح):
هرچیز که خواهی، عددش گیر 2 بار
1 برسرآن بنه 3 چند شمار
تقسیم بر 6 کن، هر آنچه باقی ماند
در 22 ضرب کن، (الله) برآر./
گلهای چمن تا به بهشت رنگ و بوی خودش دارد اما درپرورش و نوازش دل و دیده انسان همه همراه هستند رحمة الله علیهم اجمعین.
1399/03/19 22:06
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
سینه ایندریچه بسیار تنگ است کسانی که مانند من بینایی چشم شان کمتر شده درهنگام تایپ نمودن اشتباهاتی حروفی می نمایند مانند من:
رسیدن به یگانه از تراوشات خرد و اندیشه حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (رح):
هرچیز که خواهی، عددش گیر 2 بار
1 برسرآن بنه 3 چند شمار
تقسیم بر 6 کن، هر آنچه باقی ماند
در 22 ضرب کن، (الله) برآر./
گلهای چمن تا به بهشت رنگ و بوی خودشان دارند اما درپرورش و نوازش دل و دیده انسانها همه همراه هستند رحمة الله علیهم اجمعین.
1402/11/21 15:01
رضا از کرمان
سلام جناب کوشان
من متوجه نوشتار شما نشدم امکان داره توضیح بیشتر بدهید ممنونم .
معنی بیت اول را بخوبی متوجه نمیشوم، امکان دارد توضیح بدهید، سپاسگزارم.
1402/11/21 00:01
رضا از کرمان
سینا جان سلام
این برداشت خودمه شاید خالی از اشتباه نباشه
بین بیت اول وششم ارتباط معنایی بیش از بقیه است بیدل میگه کی من میتونم از ما ومنی صحبت کنم وقتی که تمام وجودم فقط توست یا به عبارت دیگر آنزمان که حضور تو همه چیز را در بر میگیرد دیگر من ومایی وجود نداره وهمه چیز اوست بقول مولانا در احوال عاشق بر درگاه خانه معشوق
بانگ زد یارش که بر در کیست آن
گفت بر در هم تویی ای دلستان
گفت اکنون چون منی ای من درا
نیست گنجایی دومن رادر سرا
الی آخر اینجا بنظرم میشه گفت بنوعی شطح و طامات گفته با این بزرگی که در خود میبینم از کجا معلوم که این تویی که در درون من داره فریاد میزنه واینگونه غزلسرایی میکنه دربیت ششم میگه اگر تونستی از منیت خودت بگذری دیگر محروم نخواهی بود وهمه چیز وجود او خواهد بود