گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۱۷

مشکل از هرزه دوی جز به تب و تاب رسی
پا به دامن نشکستی ‌که به آداب رسی
مخمل‌ کارگه غفلتی ای بیحاصل
سعی بیداریت این بس ‌که تو تا خواب رسی
آنقدر بر در اظهار مبر حاجت خویش
که به خفتکده منت احباب رسی
رمز اقبال جهان واکشی از ادبارش
گر به شاگردی شاگرد رسن تاب رسی
منت آلوده مکن چارهٔ زخم دل کس
ترسم از مرهم‌ کافور به مهتاب رسی
بی عرق نیست دل از خجلت تعمیر جسد
برمدار آنهمه این خاک‌ که تا آب رسی
ماهی قلزم حرص آب دگر می‌خواهد
عطشت‌ کم شود آندم‌ که به قلاب رسی
سیر این بحر دلیل سبق غیرتهاست
گرد خود گرد زمانی ‌که به ‌گرداب رسی
نشئه پیمایی کیفیت تاک آسان نیست
وا شود عقدهٔ دل تا به می‌ ناب رسی
ختم غواصی دریای یقینت این است
که ز هر قطره به آن‌ گوهر نایاب رسی
واصل کعبهٔ تحقیق ادب کوشانند
سر به‌ زانو نه و دیدی ‌که به محراب رسی
راهی از مقصد بسمل نگشودی هیهات
تا به ذوق طلب بیدل بیتاب رسی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشکل از هرزه دوی جز به تب و تاب رسی
پا به دامن نشکستی ‌که به آداب رسی
هوش مصنوعی: اگر گرفتار مشکلات شوی، تنها با تلاش و کوشش می‌توانی از آن‌ها عبور کنی؛ باید به آداب و اصول صحیح عمل کنی تا به هدف برسید.
مخمل‌ کارگه غفلتی ای بیحاصل
سعی بیداریت این بس ‌که تو تا خواب رسی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تلاش‌های بی‌نتیجه تو در دنیای غفلت مانند مخملی است که در واقع هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا حتی وقتی بیدار هستی، تا زمانی که خواب را تجربه کنی، عملاً هیچ به دست نمی‌آوری.
آنقدر بر در اظهار مبر حاجت خویش
که به خفتکده منت احباب رسی
هوش مصنوعی: به در دیگران حوصله نکن و همیشه نیاز خود را مطرح نکن، که ممکن است به جایی برسی که زیر بار منت دوستان قرار بگیری و احساس خفت کنی.
رمز اقبال جهان واکشی از ادبارش
گر به شاگردی شاگرد رسن تاب رسی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از شکست‌ها و ناکامی‌های جهانی بهره‌برداری کنی، باید حتماً توانایی و مهارت‌های لازم را کسب کنی و خود را به مراحل بالاتر برسانی.
منت آلوده مکن چارهٔ زخم دل کس
ترسم از مرهم‌ کافور به مهتاب رسی
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از کسی می‌خواهد که بر او منت نگذارد و زخم دلش را جریحه‌دار نکند. او نگران است که اگر کسی بخواهد دردهایش را با چیزهای موقتی و ظاهری التیام بخشد، ممکن است به جای درمان واقعی، فقط بر جراحت‌هایش بیفزاید.
بی عرق نیست دل از خجلت تعمیر جسد
برمدار آنهمه این خاک‌ که تا آب رسی
هوش مصنوعی: بدون عرق و زحمت، دل از خجالت در حال نابودی است؛ بنابراین، این‌قدر بر خاک ننگر که تا زمانی که به آب برسد، چیز زیادی از آن باقی نخواهد ماند.
ماهی قلزم حرص آب دگر می‌خواهد
عطشت‌ کم شود آندم‌ که به قلاب رسی
هوش مصنوعی: ماهی دریا به دنبال آب دیگری است و تو تنها زمانی عطشت کم می‌شود که به قلاب بیفتی.
سیر این بحر دلیل سبق غیرتهاست
گرد خود گرد زمانی ‌که به ‌گرداب رسی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که جریان این دریا نشان‌دهنده‌ی پیشی‌گرفتن جذبه و غیرت است. زمانی که به گردابی برسی، دور خود بچرخ.
نشئه پیمایی کیفیت تاک آسان نیست
وا شود عقدهٔ دل تا به می‌ ناب رسی
هوش مصنوعی: سفر به دنیای مسرت و سرخوشی به راحتی امکان‌پذیر نیست و برای آرامش دل، باید گره‌های درونی را باز کرد تا به لذت واقعی دست یابی.
ختم غواصی دریای یقینت این است
که ز هر قطره به آن‌ گوهر نایاب رسی
هوش مصنوعی: نتیجه‌ی جست‌وجو در دنیای واقعی این است که باید با هر تجربه و تلاش خود به درک و دانشی عمیق‌تر از حقیقت دست یابی، چون هرلحظه که به عمق بیشتری نفوذ کنی، به دُرّ گرانبهایی که در آن نهفته است نزدیک‌تر می‌شوی.
واصل کعبهٔ تحقیق ادب کوشانند
سر به‌ زانو نه و دیدی ‌که به محراب رسی
هوش مصنوعی: کسانی که به دنبال حقیقت و ادب هستند، باید سر خود را در برابر علم و دانایی خم کرده و humble باشند تا به مقام والای معرفت دست یابند.
راهی از مقصد بسمل نگشودی هیهات
تا به ذوق طلب بیدل بیتاب رسی
هوش مصنوعی: راهی که به سوی مقصد بکشاندت، هرگز نخواهی داشت، پس انتظار نداشته باش که با اشتیاق و محبت به آرامش و عشق برسی.