گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۱۵

الهی سخت بی‌برگم به ساز طاعت‌اندوزی
همین یک الله الله دارم آن هم‌گر تو آموزی
ز تشویش نفس بر خویش می‌لرزم ازین غافل
که شمع از باد روشن می‌شود هرگه تو افروزی
تجدد از بهارت رنگ گرداندن نمی‌داند
نفس هر پر زدن بی‌پرده دارد صبح نوروزی
سرانجام زبان آرایی من بود داغ دل
سیه‌کردم چو شمع آیینه از سعی نفس سوزی
درین وادی‌که دل از آه مأیوسان عصا گیرد
چو شمع از خارهای پی سپر دارد قلاوزی
ز بی صبری درین مزرع تو قانع نیستی ورنه
تبسم می‌کشد سویت چوگندم محمل روزی
قباهای هنر از عیب جویی چاک شد بیدل
چو عریانی لباسی نیست‌ گر مژگان بهم دوزی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الهی سخت بی‌برگم به ساز طاعت‌اندوزی
همین یک الله الله دارم آن هم‌گر تو آموزی
هوش مصنوعی: خداوند، در سختی و بی‌تابی‌ام، تنها به تو و بندگی‌ات چنگ می‌زنم. فقط همین یک ذکر "یا الله" را دارم و اگر تو بخواهی، هر چه می‌خواهم را بیاموز.
ز تشویش نفس بر خویش می‌لرزم ازین غافل
که شمع از باد روشن می‌شود هرگه تو افروزی
هوش مصنوعی: از نگرانی درباره‌ی خودم می‌لرزم، غافل از این که شمع تنها زمانی روشن می‌شود که باد آن را بیافروزد. هر بار تو روشنایی می‌بخشی.
تجدد از بهارت رنگ گرداندن نمی‌داند
نفس هر پر زدن بی‌پرده دارد صبح نوروزی
هوش مصنوعی: تجدد و نوگرایی نمی‌تواند بهاری باشد که در آن رنگ‌های شاد و زیبا وجود داشته باشد. هر پرواز و حرکتی که بدون قید و شرایط باشد، مانند صبح نوروزی، پر از روشنایی و تازگی است.
سرانجام زبان آرایی من بود داغ دل
سیه‌کردم چو شمع آیینه از سعی نفس سوزی
هوش مصنوعی: در نهایت، سخن‌وری من تنها عذاب دل من راافزایش داد، مانند شمعی که به خاطر سوزانیدن خود، نورش را در آینه می‌بیند.
درین وادی‌که دل از آه مأیوسان عصا گیرد
چو شمع از خارهای پی سپر دارد قلاوزی
هوش مصنوعی: در این سرزمین، دل‌ها از ناامیدی و آه‌های مایوسان رنج می‌برند، مانند شمعی که از خارهای موجود در مسیر خود محافظت می‌کند.
ز بی صبری درین مزرع تو قانع نیستی ورنه
تبسم می‌کشد سویت چوگندم محمل روزی
هوش مصنوعی: اگر صبر داشتی، می‌توانستی از نعمت‌های این زمین بهره‌مند شوی؛ چون مانند گندم که در زمان مناسب شکوفا می‌شود، روزی به سمت تو می‌آید و نوید سعادت را به همراه دارد.
قباهای هنر از عیب جویی چاک شد بیدل
چو عریانی لباسی نیست‌ گر مژگان بهم دوزی
هوش مصنوعی: لباسی که به زیبایی هنر دوخته شده، از سرزنش‌ها و عیب‌جویی‌ها پاره و خراب شده است. بیدل، وقتی که در تنهایی خود احساس عریانی می‌کند، متوجه می‌شود که اگر مژگانش را به هم بدوزد، باز هم چیزی در برابر عیب‌ها و کاستی‌ها نخواهد داشت.