گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۱۴

نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی
حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی
اگر بیند هجوم خط به دور شکّر لعلش
ز حسرت مور جوهر در دم خنجر کند بازی
به دوران تو گردون مهرهٔ سیاره می‌چیند
بفرما چشم فتان را که تا ابتر کند بازی
به بزم بیقراری مشرب عیش شرر دارم
من و اشکی ‌که چون اطفال با اخگر کند بازی
اگر تحریر خط دلفریبش سر کنم بیدل
زبان ‌کلک خشک من به مشک تر کند بازی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگه از مستی چشم تو با ساغر کند بازی
حیا از رنگ تمکین تو با گوهر کند بازی
هوش مصنوعی: چشمان تو با مستی‌اش همچون ساغر و جامی بازی می‌کند و حیا به رنگ اطاعت تو، مانند گوهر درخشان، بازیگرانه خود را نشان می‌دهد.
اگر بیند هجوم خط به دور شکّر لعلش
ز حسرت مور جوهر در دم خنجر کند بازی
هوش مصنوعی: اگر کسی ببیند که حروف روی لب‌های زیبا و دلربایش در حال رقصیدن هستند، به طوری که این زیبایی او را به یاد ارزش و جذابیت خود می‌اندازد، ممکن است حسرت بخورد و احساس کند که این زیبایی چقدر ارزشمند است.
به دوران تو گردون مهرهٔ سیاره می‌چیند
بفرما چشم فتان را که تا ابتر کند بازی
هوش مصنوعی: در زمان تو، آسمان با دقت ستاره‌ها را ساماندهی می‌کند. به چشمان جذاب و فریبنده‌ات بگو که بازی را بی‌نتیجه بگذارد.
به بزم بیقراری مشرب عیش شرر دارم
من و اشکی ‌که چون اطفال با اخگر کند بازی
هوش مصنوعی: من در محفل بی‌تابی، حالتی شاداب و نشاط‌آور دارم و اشکی در چشمانم هست که همچون کودکانی بازیگوش با آتش سر و کار دارد.
اگر تحریر خط دلفریبش سر کنم بیدل
زبان ‌کلک خشک من به مشک تر کند بازی
هوش مصنوعی: اگر بخواهم زیبایی خط او را بنویسم، قلم خشک و بی‌روح من به لطف و زیبایی‌اش جان تازه‌ای می‌گیرد.