گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۱

شفق در خون حسرت می‌تپد از دیدن مینا
عقیق، آب روان می‌گردد از خندیدن مینا
جگرها بر زمین می‌ریزد از کف رفتن ساغر
دلی در زیر پا دارد به سر غلتیدن مینا
بنال از درد غفلت آنقدر کز خود برون آیی
به قدر قلقل است از خویش دامن چیدن مینا
سراغ عیش ازین محفل مجو کز جوش‌ دلتنگی
صدای‌ گریه پیچیده‌ست بر خندیدن مینا
تُنک‌‌سرمایه است‌ آن‌ دل‌ که‌ شد آسودگی‌ سازش
به بی‌مغزی دلیلی نیست جز خوابیدن مینا
به سعی بیخودی قلقل‌نوای سازِ نیرنگم
شکست رنگ دارد اینقدر نالیدن مینا
رعونت در مزاج می‌پرستان ره نمی‌یابد
چه امکان است از تسلیم سر‌پیچیدن مینا
نزاکت هم درین محفل به‌ کف آسان نمی‌آید
گداز سنگ می‌خواهد به خود بالیدن مینا
بساط ناز چیدم هرقدر کز خود برون رفتم
پری بالید در خورد تهی‌گردیدن مینا
خموشی چند، طبع اهل معنی تازه‌کن بیدل
به مخموران ستم دارد نفس دزدیدن مینا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شفق در خون حسرت می‌تپد از دیدن مینا
عقیق، آب روان می‌گردد از خندیدن مینا
هوش مصنوعی: پدیده‌های طبیعی مانند غروب آفتاب و جریان آب، تحت تأثیر زیبایی و شادی مینا به شدت دچار تغییر می‌شوند. غروب آفتاب با حسرت طوری می‌تپد که گویی رنگ خون را به خود می‌گیرد و آب نیز از شادی مینا به حرکت در می‌آید. این تصویر نشان‌دهنده اثر عمیق زیبایی و خوشحالی بر جهان طبیعی است.
جگرها بر زمین می‌ریزد از کف رفتن ساغر
دلی در زیر پا دارد به سر غلتیدن مینا
هوش مصنوعی: وقتی لیوانی از نوشیدنی بر زمین می‌افتد، دل‌ها به شدت ناراحت می‌شوند و احساس درد و اندوه می‌کنند. در حالی که یک ظرف زیبا، به آرامی در زیر پا غلت می‌خورد.
بنال از درد غفلت آنقدر کز خود برون آیی
به قدر قلقل است از خویش دامن چیدن مینا
هوش مصنوعی: از غفلت و درد آن چنان شیوه‌ی ناله کن که به اندازه‌ی آن، از خودت فاصله بگیری و همچون مینا که دامنش را جمع می‌کند، فراموشی را کنار بگذاری.
سراغ عیش ازین محفل مجو کز جوش‌ دلتنگی
صدای‌ گریه پیچیده‌ست بر خندیدن مینا
هوش مصنوعی: به دنبال خوشی و شادی در این محفل نباش، چون از ناراحتی و دلتنگی، صدای گریه‌ای به گوش می‌رسد که بر خوشحالی مینا سایه انداخته است.
تُنک‌‌سرمایه است‌ آن‌ دل‌ که‌ شد آسودگی‌ سازش
به بی‌مغزی دلیلی نیست جز خوابیدن مینا
هوش مصنوعی: دل‌هایی که آرامش و آسایش را تنها با بی‌فکری و نادانی به دست می‌آورند، در واقع سرمایه‌ای اندک دارند. تنها دلیل این وضعیت، خواب یا بی‌خبری و غفلت از واقعیت‌هاست.
به سعی بیخودی قلقل‌نوای سازِ نیرنگم
شکست رنگ دارد اینقدر نالیدن مینا
هوش مصنوعی: با تلاش‌های بی‌فایده، صدای ساز تزویرم کم‌کم به هم خورده است. اینقدر ناله کردن رنگ و بویی دارد که دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
رعونت در مزاج می‌پرستان ره نمی‌یابد
چه امکان است از تسلیم سر‌پیچیدن مینا
هوش مصنوعی: افرادی که به نوشیدن شراب علاقه‌مندند، نمی‌توانند به خودپسندی و غرور دچار شوند، چون ممکن نیست که از فروتنی و تسلیم در برابر می بیاویند.
نزاکت هم درین محفل به‌ کف آسان نمی‌آید
گداز سنگ می‌خواهد به خود بالیدن مینا
هوش مصنوعی: در این جمع، نشان دادن نزاکت و ادب آسان نیست، زیرا برای این کار مثل گداختن سنگ نیاز به تلاش و صبر دارد. برای به نمایش گذاشتن زیبایی و شکوه ما باید از مواد دشوار و مقاوم عبور کنیم.
بساط ناز چیدم هرقدر کز خود برون رفتم
پری بالید در خورد تهی‌گردیدن مینا
هوش مصنوعی: من هرچقدر که خودم را از این دنیا دور کردم و از لذایذ دنیا دست برداشتم، زیبایی و ناز و دلربایی به سراغم آمد و مانند پرنده‌ای در آسمان احساس آزادی و رهایی کردم، اما در نهایت می‌دانم که باید از این دلخوشی‌ها کناره‌گیری کنم.
خموشی چند، طبع اهل معنی تازه‌کن بیدل
به مخموران ستم دارد نفس دزدیدن مینا
هوش مصنوعی: کمی سکوت کن تا دل اهل معنا تازه شود، زیرا بیدل به کسانی که در مستی‌اند، این غم را دارد که نفسشان مانند دزد، زیبایی را از آنها گرفته و می‌رباید.