غزل شمارهٔ ۲۷۰
ز بخت نارسا نگرفت دستمگردن مینا
مگر مژگان دماند اشک وگیرد دامن مینا
درین میخانهتا ساغرکشی ساز ندامتکن
گلوی بسملی میافشرد خندیدن مینا
زبان تاک تا دم میزند تبخاله میبندد
که برق می نمیگنجد مگردرخرمن مینا
بهاری در نظرگل میکند ما نمیدانم
بهطبع غنچهها رنگ ست یا خون درتن مینا
خیال مستی آن چشم هرجا می فروشآید
عرق بیرونکشد شرم از جبین روشن مینا
نشاط جاودان خواهی دلی راصید الفتکن
که مستیهاست موقوف بهدست آوردن مینا
اگر از ساغر آگاهی دل نشئهای داری
به رنگ پرتومی طوفکن پیرامن مینا
تو ای غافل چرا پیمانهٔ عبرت نمیگیری
که عشرت جام در خون میزند از شیون مینا
به خود بالیدن گردون هوایی در قفس دارد
خلا میزاید ازکیفیت آبستن مینا
میی در چشم داریم الوداع ای رنج مخموری
که امشب موج اشکی بردهام تا دامن مینا
اگرسنگ رهت هوش است فال می پرستی زن
که از خود برنخیزی بیعصایگردن مینا
به حرف ناملایم زحمت دلها مشو بیدل
که هرجا جنس سنگی هست باشد دشمن مینا
غزل شمارهٔ ۲۶۹: بیا خورشید معنی را ببین ازروزن میناغزل شمارهٔ ۲۷۱: شفق در خون حسرت میتپد از دیدن مینا
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بخت نارسا نگرفت دستمگردن مینا
مگر مژگان دماند اشک وگیرد دامن مینا
هوش مصنوعی: به خاطر بخت بد نتوانستم گردن مینا را بگیرم، مگر اینکه مژگانم سرشار از اشک شده و دامن مینا را بگیرد.
درین میخانهتا ساغرکشی ساز ندامتکن
گلوی بسملی میافشرد خندیدن مینا
هوش مصنوعی: در این میخانه، تا زمانی که بادهنوشی برقرار است، بگذار که دل شکستهای از غم و پشیمانی ناله کند و جمال میپرور خندهای بر لب داشته باشد.
زبان تاک تا دم میزند تبخاله میبندد
که برق می نمیگنجد مگردرخرمن مینا
هوش مصنوعی: وقتی که جوانه تاک به بار مینشیند، به معنی شروع به رشد و شکوفایی است. در این حالت، چگونگی رشد و تأثیرگذاری نیاز به مراقبت و هدایت دارد. به طور کلی، در زندگی، برخی از فرصتها و تجربیات ممکن است با ظاهری جذاب و درخشان اما حاوی چالشها و پیچیدگیهایی همراه باشند که باید با دقت و اندیشه به آنها برخورد کرد. در این زمینه، هر چیز زیبا و مورد علاقهای میتواند واقعیتهای خاص خود را داشته باشد که باید به آنها توجه کرد.
بهاری در نظرگل میکند ما نمیدانم
بهطبع غنچهها رنگ ست یا خون درتن مینا
هوش مصنوعی: بهار در نظر گل زیباست، اما من نمیدانم آیا غنچهها از رنگهای طبیعی خود سخن میگویند یا از اشک و رنجی که در دل دارند.
خیال مستی آن چشم هرجا می فروشآید
عرق بیرونکشد شرم از جبین روشن مینا
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و پر از شادی باعث میشوند که هر جا که بروید حالتی سرخوشی به خود بگیرید و به گونهای خجالت را از چهره شاداب مینا دور کند.
نشاط جاودان خواهی دلی راصید الفتکن
که مستیهاست موقوف بهدست آوردن مینا
هوش مصنوعی: برای رسیدن به شادی همیشگی، باید دلی را پیدا کنی که به دوستی و ارتباط نزدیک با دیگران پرورش یافته باشد، زیرا لذتهای زندگی به داشتن و تجربهی عشق و دوستی بستگی دارد.
اگر از ساغر آگاهی دل نشئهای داری
به رنگ پرتومی طوفکن پیرامن مینا
هوش مصنوعی: اگر از شراب و لذتهای زندگی آگاه هستی و حال خوبی داری، از این حال خوش خود بهره ببر و در دنیای زیبا و جذاب اطرافت غرق شو.
تو ای غافل چرا پیمانهٔ عبرت نمیگیری
که عشرت جام در خون میزند از شیون مینا
هوش مصنوعی: ای غافل، چرا از تجربههای گذشته درس نمیگیری؟ خوشیها و لذایذ زندگی در حالی به تو میخندند که رنج و درد درون آنها پنهان است.
به خود بالیدن گردون هوایی در قفس دارد
خلا میزاید ازکیفیت آبستن مینا
هوش مصنوعی: در آسمان، پرندهای که در قفس است، به خود میبالد و نشان میدهد که حتی در محدودیتها، خلا و فضای جدیدی به وجود میآید که از آن زایشی پدید میآید.
میی در چشم داریم الوداع ای رنج مخموری
که امشب موج اشکی بردهام تا دامن مینا
هوش مصنوعی: ما در چشمانمان نوشیدنی داریم، خداحافظ ای رنجی که از خماری میکشم. امشب موج اشکی را با خود به دامن گل زیبایی آوردهام.
اگرسنگ رهت هوش است فال می پرستی زن
که از خود برنخیزی بیعصایگردن مینا
هوش مصنوعی: اگر در مسیر تو سنگی باشد، باید با فضیلت و دقت رفتار کنی. نگذار ایمان و خودباوریات از تو دور شود و برای رسیدن به هدف، به اعتماد به نفس نیاز داری.
به حرف ناملایم زحمت دلها مشو بیدل
که هرجا جنس سنگی هست باشد دشمن مینا
هوش مصنوعی: به سخنان نامناسب و ناراحتکننده توجه نکن، زیرا در هر جایی که چیزهای سخت و خشن وجود دارد، ناچاراً دشمنی با زیباییها و لطافتها نیز وجود دارد.
حاشیه ها
1391/03/19 22:06
مینا!
مصرع اول بیت چهارم بنظر میرسد باید به این صورت اصلاح شود:
بهاری در نظرگل میکند *اما* نمیدانم