گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰۵

به یمن سبقت جهد از هزار قافله‌ گیری
به رنگ موج‌ گهر گر پی یک آبله‌ گیری
به علم و فن تک وتاز نفس چه فایده دارد
جز اینقدرکه عدم تا وجود فاصله‌ گیری
حیا خوشست ز برگ عدم به فرصت هستی
به یک قدم سفر ‌آخر چه زاد و راحله گیری
به محفلی‌ که بود دور جام و جلوهٔ ساقی
چو زاهد از چه هوس کنج خلوت و چله‌گیری
فتاده خلق مقیّد به دامگاه تعیَّن
تو هم اسیر خودی عبرت از چه سلسله‌ گیری
ز فکر مدحت ابنای روزگار حذر کن
که بدتر از لگدست آنچه زبن خران صله‌ گیری
دلت به‌کینه مینباز تا فساد نزاید
چه مردی است‌که بار زنان حامله‌ گیری
نشسته هر نفس آمادهٔ هزار شکایت
گرفتن در لب به ‌که دامن‌ گله ‌گیری
ز موج‌ کف به‌ گهر ختم‌ کن تردد دنیا
سزد که یکدلی از روزگار ده دله‌ گیری
صفای آینهٔ دل گشاد کام نهنگست
فرو بری دو جهان ‌گر عیار حوصله گیری
قضا چه صور دمیده‌ست در مزاج تو بیدل
که از نفس زدنی‌ کوه را به زلزله ‌گیری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به یمن سبقت جهد از هزار قافله‌ گیری
به رنگ موج‌ گهر گر پی یک آبله‌ گیری
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش می‌توان از میان هزاران قافله پیشی گرفت؛ درست مانند آنکه اگر به دنبال دانه‌ای از مروارید بروی، به رنگ امواج دریا توجه کنی.
به علم و فن تک وتاز نفس چه فایده دارد
جز اینقدرکه عدم تا وجود فاصله‌ گیری
هوش مصنوعی: آموختن علم و هنر به تنهایی چه سودی دارد، جز اینکه انسان را از نبود به بودن نزدیک‌تر کند؟
حیا خوشست ز برگ عدم به فرصت هستی
به یک قدم سفر ‌آخر چه زاد و راحله گیری
هوش مصنوعی: حیا و شرم زیباست، اما فرصت زندگی کوتاه است. در یک قدم می‌توان به مقصد نهایی رسید، پس چه نیازی به بار و تجهیزات سفر است؟
به محفلی‌ که بود دور جام و جلوهٔ ساقی
چو زاهد از چه هوس کنج خلوت و چله‌گیری
هوش مصنوعی: در دنیای شاداب و پر از لذت، جایی که دور هم جمع می‌شویم و شرابی در دست داریم، چه دلیلی دارد که فرد زاهد و دور از pleasuresخواهان باشد و تنهایی و دوری از جامعه را انتخاب کند؟
فتاده خلق مقیّد به دامگاه تعیَّن
تو هم اسیر خودی عبرت از چه سلسله‌ گیری
هوش مصنوعی: مردم در دام بندگی و محدودیت‌های خود گرفتار شده‌اند و تو نیز به نوعی اسیر همین خودخواهی و خودپسندی هستی. این موضوع باید برای تو عبرتی باشد تا از این زنجیره‌های وابستگی رهایی یابی.
ز فکر مدحت ابنای روزگار حذر کن
که بدتر از لگدست آنچه زبن خران صله‌ گیری
هوش مصنوعی: از فکر ستایش و مدح فرزندان زمانه دوری کن، زیرا این کار از لگد زدن بدتر است، مانند آنچه که از دهان الاغ‌ها برای پذیرایی دریافت می‌شود.
دلت به‌کینه مینباز تا فساد نزاید
چه مردی است‌که بار زنان حامله‌ گیری
هوش مصنوعی: دل خود را به کینه و خشم آلوده نکن، زیرا این کار باعث فساد و آسیب می‌شود. چه کسی می‌تواند بر دوش خود باری را تحمل کند که متعلق به زنان باردار است؟
نشسته هر نفس آمادهٔ هزار شکایت
گرفتن در لب به ‌که دامن‌ گله ‌گیری
هوش مصنوعی: هر لحظه آمادگی دارم که هزاران شکایت را بیان کنم، اما به جای آن بر دامن گلایه‌ها می‌چسبم.
ز موج‌ کف به‌ گهر ختم‌ کن تردد دنیا
سزد که یکدلی از روزگار ده دله‌ گیری
هوش مصنوعی: از نوسانات و تغییرات دنیایی که در آن هستیم، باید به جواهری که در دل داریم، یعنی یکدلی و محبت، توجه کنیم؛ زیرا این یکدلی از مشکلات و دل‌زدگی‌های روزگار ارزش بیشتری دارد.
صفای آینهٔ دل گشاد کام نهنگست
فرو بری دو جهان ‌گر عیار حوصله گیری
هوش مصنوعی: آینهٔ دل به زیبایی و صفایی می‌نگرد که مانند کام نهنگ بزرگ است. اگر حوصله و استقامت کافی داشته باشی، می‌توانی تمام دنیا را در آن گنجاند.
قضا چه صور دمیده‌ست در مزاج تو بیدل
که از نفس زدنی‌ کوه را به زلزله ‌گیری
هوش مصنوعی: سرنوشت چه تاثیری در وجود تو گذاشته است، بیدل، که با یک نفس تو می‌توانی کوه را به لرزه درآوری.