غزل شمارهٔ ۲۷۰۲
فریبم میدهد آسودگی ای شوق تدبیری
به رنگ غنچه خوابی دیدهام ای صبح تعبیری
ندانم دل اسیرکیست اما اینقدر دانم
که درگرد نفس پیچیده است آواز زنجیری
جهان میدان آزادیست اما مرد وحشت کو
نبالید از نیستان تعلقها نیتیری
به مغروران طاقت بر نمیآیی مدارا کن
نیاز سرکشان دارد خم تسلیم شمشیری
دل غافل به خاک تیره برد آخرشکست خود
غبار زندگی هم بود اگر میکرد تعمیری
چه خواهدکرد با ما صافی آیینهٔ دلها
گرفتم آه من خون گشت و پیدا کرد تاثیری
نماز بیخودی تکلیف ارکان برنمیدارد
چو خون بسملم یک سجدهٔ شوق زمینگیری
نفس هر پر زدن گرد دو عالم رنگ و بو دارد
ز صید خود مشو غافل که داری طرفه نخجیری
به آسانی مدان آیینهٔ دیدارگردیدن
صفا در پردهٔ زنگار دزدیدهست شبگیری
من و مشق ندامتهاکه چون مژگان قربانی
نشد ظاهر ز چندین خانهام یک اشک تحریری
نمود معنی احوال من صورت نمیبندد
مگر سازد خیال موی مجنون کلک تصویری
شب مهتاب ذوق گریه دارد فیضها بیدل
کدامین بیخبر روغن نخواهد از چنین شیری
غزل شمارهٔ ۲۷۰۱: سرشکم صد سحر خندید و پیدا نیست تاثیریغزل شمارهٔ ۲۷۰۳: بیحاصلیام بست به گردن خم پیری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریبم میدهد آسودگی ای شوق تدبیری
به رنگ غنچه خوابی دیدهام ای صبح تعبیری
هوش مصنوعی: شوق و آرزوهای من به من آرامش میدهند، اما در واقع فریبم میدهند. به خواب و رویایی که دیدهام فکر میکنم و انتظار دارم صبحی بیاید که آن خواب تعبیر شود.
ندانم دل اسیرکیست اما اینقدر دانم
که درگرد نفس پیچیده است آواز زنجیری
هوش مصنوعی: نمیدانم که دل من اسیر چه کسی است، اما میدانم که صدای زنجیری در دور و بر نفس من پیچیده است.
جهان میدان آزادیست اما مرد وحشت کو
نبالید از نیستان تعلقها نیتیری
هوش مصنوعی: دنیا محیطی برای آزادی است، اما انسان ترسیدهای وجود دارد که از وابستگیها و تعلقاتش رهایی نمییابد و نمیتواند از محدودیتها فرار کند.
به مغروران طاقت بر نمیآیی مدارا کن
نیاز سرکشان دارد خم تسلیم شمشیری
هوش مصنوعی: اگر با افرادی که مغرور و سرکش هستند برخورد کنی، باید صبور باشی و سازگاری نشان بدهی، زیرا این افراد به نرمش و تسلیم نیاز دارند و تنها در این حالت ممکن است به خودشان بیایند.
دل غافل به خاک تیره برد آخرشکست خود
غبار زندگی هم بود اگر میکرد تعمیری
هوش مصنوعی: دل بیخبر، در نهایت به زمین تاریک و غم انگیزی میافتد. اگرچه زندگی همواره پر از مشکلات و دشواریهاست، اما میتوانست با کمی تغییر و بهبود، به شکلی بهتر و روشنتر درآید.
چه خواهدکرد با ما صافی آیینهٔ دلها
گرفتم آه من خون گشت و پیدا کرد تاثیری
هوش مصنوعی: آیینه دلهایمان را صاف کردهام و حالا چقدر تاثیر عمیقی بر روی احساسات من گذاشته است. آه من به خون تبدیل شده و نشاندهندهی حالتی عمیق و دردناک است.
نماز بیخودی تکلیف ارکان برنمیدارد
چو خون بسملم یک سجدهٔ شوق زمینگیری
هوش مصنوعی: نماز بدون توجه و دلسوزی، هیچکدام از ارکان و وظایفش را به درستی انجام نمیدهد، چون مانند یک موجودی که به شدت آسیب دیده و در حال مرگ است، فقط یک سجده از شوق میتواند او را به زمین بیفکند.
نفس هر پر زدن گرد دو عالم رنگ و بو دارد
ز صید خود مشو غافل که داری طرفه نخجیری
هوش مصنوعی: هر حرکتی که میکنی در دو جهان تاثیر و زیبایی خاص خود را دارد. از شکار خود غافل نشو، چون تو نیز داری موجودی نادر و جذاب.
به آسانی مدان آیینهٔ دیدارگردیدن
صفا در پردهٔ زنگار دزدیدهست شبگیری
هوش مصنوعی: به سادگی فکر نکن که دیدن حقیقت همیشه آسان است، زیرا گاهی اوقات زیبایی و صفای آن پشت پردههای زنگار و کدر پنهان شده است.
من و مشق ندامتهاکه چون مژگان قربانی
نشد ظاهر ز چندین خانهام یک اشک تحریری
هوش مصنوعی: من و مشقهای ندامتها، مانند مژههایی که قربانی هستند، در وقتی که اشکهایم را در یادداشتهایم مینویسم، از چندین خانهام خارج نمیشود.
نمود معنی احوال من صورت نمیبندد
مگر سازد خیال موی مجنون کلک تصویری
هوش مصنوعی: احوال درونی و احساسات من تنها زمانی قابل درک و نمایان میشود که خیال موهای مجنون را به تصویر بکشد.
شب مهتاب ذوق گریه دارد فیضها بیدل
کدامین بیخبر روغن نخواهد از چنین شیری
هوش مصنوعی: در شب مهتاب، گریه کردن لذتی خاص دارد. بیدل کدام یک از فیضها بیخبر است که از چنین شیرینی بهرهمند نخواهد شد؟
حاشیه ها
1396/01/20 18:04
به نظر میرسد در مصراع دهم قویا اشتباه تایپی متصور باشد ( نشد ظاهر ز چندین خانهام یک اشک تحریری)
خانه نه بلکه " خامه " باید باشد.