گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷

کجا الوان نعمت زین بساط آسان شود پیدا
که آدم، ازبهشت آید برون،  تا نان شود پیدا
تمیز لذت دنیا  هم آسان نیست  ای غافل
چو طفلان خون‌ خوری یک‌ عمر، تا دندان شود پیدا
سحر تا شام ، باید تک زدن چون آفتاب  اینجا
که خشکاری  به چشم حرص این انبان   شود پیدا
سحاب‌ کشت ما   صد ره شکافد  چشم‌ گریانش
که‌ گندم ، یک تبسم  با لب خندان شود پیدا
تلاش موج در گوهر شدن،  امید  آن دارد
که‌ گرد ساحلی زین بحر بی‌پایان، شود پیدا
جنون، هم جهد ها باید  که دامانش به چنگ افتد
دَرِی صد پیرهن،  تا پیکر عریان شود پیدا
عیوب آید برون  تا گل‌ کند   حسن‌ کمال    اینجا
کلف بی‌پرده‌ گردد   تا  مَهِ تابان شود پیدا
پریشان است از بی‌التفاتی‌، سبحهٔ الفت
ز دل بستن  مگر جمعیت باران شود پیدا
امان خواه از گزند خلق،  در گرم‌اختلاطی‌ ها
که عقرب،  بیشتر  در فصل تابستان شود پیدا
بنای وحشت این کهنه‌منزل،  عبرتی دارد
که صاحبخانه‌گر پیدا شود، مهمان شود پیدا
ز پیدایی، به نام محض چون عنقا،  قناعت‌ کن
فراغ ، اینجا کسی دارد کزو،  عنوان شود پیدا
چو صبح آن به ، که‌گم‌ باشد نفس در گرد   معدومی
وگر پیدا تواند گشت،  بال‌افشان   شود پیدا
درین صحرا، به وضع خضر،  باید زندگی‌ کردن
نگردد گم کسی کز مردمان،  پنهان شود پیدا
حریف‌ گوهر نایاب   نبود سعی غواصان
مگر این کام دل، از همت مردان،  شود پیدا
خیالات پری بی‌شیشه،  نقش طاق نسیان‌ کن
محال است‌،  اینکه‌ هرجا جسم‌ گم شد،  جان شود پیدا
تماشاگاه عبرت پا به دامن،  سَیر می‌خواهد
نگه می‌باید اینجا  توام مژگان شود پیدا
ردیف بار دنیا، رنج عقبا ساختن، بیدل
ز گاو و خر نمی‌آید،  مگر انسان شود پیدا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کجا الوان نعمت زین بساط آسان شود پیدا
که آدم، ازبهشت آید برون،  تا نان شود پیدا
هوش مصنوعی: کجا می‌توان نشانه‌های نعمت‌های گوناگون را در این دنیا مشاهده کرد، در حالی که آدم از بهشت خارج شده و حالا به دنبال نان و مایحتاج زندگی است؟
تمیز لذت دنیا  هم آسان نیست  ای غافل
چو طفلان خون‌ خوری یک‌ عمر، تا دندان شود پیدا
هوش مصنوعی: لذت‌های دنیا به سادگی به دست نمی‌آید، ای غافل. تو مانند کودکانی که تنها به خوشی‌های زودگذر فکر می‌کنند، عمر خود را صرف می‌کنی تا به جایی برسی که دندان‌هایت از این لذت‌ها پر شود.
سحر تا شام ، باید تک زدن چون آفتاب  اینجا
که خشکاری  به چشم حرص این انبان   شود پیدا
هوش مصنوعی: در صبح تا شب باید تلاش کنیم، چون خورشید که در اینجا، کمبود و خشکی به چشم دیده می‌شود و حس طلب و نیاز این انبار را نمایان می‌کند.
سحاب‌ کشت ما   صد ره شکافد  چشم‌ گریانش
که‌ گندم ، یک تبسم  با لب خندان شود پیدا
هوش مصنوعی: باران خوبی که بر زمین می‌بارد، چشمان اشکبارش مسیرهای زیادی را شکافته و باعث می‌شود که گندم، با لبخندی که مانند لبخند یک انسان است، آشکار شود.
تلاش موج در گوهر شدن،  امید  آن دارد
که‌ گرد ساحلی زین بحر بی‌پایان، شود پیدا
هوش مصنوعی: امید موج این است که با تلاش خود به جواهر تبدیل شود و در نهایت بتواند در این دریا بی‌پایان به ساحلی برسد که قابل مشاهده باشد.
جنون، هم جهد ها باید  که دامانش به چنگ افتد
دَرِی صد پیرهن،  تا پیکر عریان شود پیدا
هوش مصنوعی: برای دست‌یابی به عشق و دیوانگی، باید تلاش‌های زیادی کرد؛ خیلی چیزها باید کنار گذاشته شود تا در نهایت، حقیقت وجودی و عریان انسان نمایان شود.
عیوب آید برون  تا گل‌ کند   حسن‌ کمال    اینجا
کلف بی‌پرده‌ گردد   تا  مَهِ تابان شود پیدا
هوش مصنوعی: نقص‌ها و عیب‌ها نمایان می‌شود تا زیبایی‌های کمال خود را نشان دهند. در اینجا، پرده‌ها کنار می‌روند و ماه درخشان به وضوح دیده می‌شود.
پریشان است از بی‌التفاتی‌، سبحهٔ الفت
ز دل بستن  مگر جمعیت باران شود پیدا
هوش مصنوعی: دل آدمی از بی‌توجهی و بی‌محلی پریشانی به خود گرفته است، پس بهتر است که از محبت و دوستی دوری نکنیم، زیرا شاید روزی این جمعیت و همبستگی مانند باران خود را نشان دهد و زندگی را پر برکت کند.
امان خواه از گزند خلق،  در گرم‌اختلاطی‌ ها
که عقرب،  بیشتر  در فصل تابستان شود پیدا
هوش مصنوعی: در بین انسان‌ها و در اوضاع شلوغ، از آسیب‌های دیگران در امان باش، زیرا در فصل تابستان، خطرها و مشکلات بیشتر نمایان می‌شوند.
بنای وحشت این کهنه‌منزل،  عبرتی دارد
که صاحبخانه‌گر پیدا شود، مهمان شود پیدا
هوش مصنوعی: این بیت به ما یادآور می‌شود که خانه‌ای که حالتی ترسناک دارد، در واقع می‌تواند نشان‌دهنده تجربه‌های تلخی باشد که در آنجا به وقوع پیوسته است. اگر صاحب‌خانه خود را شناساند، ممکن است کسی را به مهمانی دعوت کند و بدین ترتیب یادآور خاطراتی شود که در آن مکان رقم خورده‌اند.
ز پیدایی، به نام محض چون عنقا،  قناعت‌ کن
فراغ ، اینجا کسی دارد کزو،  عنوان شود پیدا
هوش مصنوعی: از وجود تظاهر نکن و به سادگی قناعت کن، زیرا در این مکان کسی هست که از راحتی و آرامش برخوردار است و نام او آشکار خواهد شد.
چو صبح آن به ، که‌گم‌ باشد نفس در گرد   معدومی
وگر پیدا تواند گشت،  بال‌افشان   شود پیدا
هوش مصنوعی: بهتر است صبحی که برای غم‌ها و مشکلات خاصی ناشناخته و گم‌شده است، بر ما طلوع کند. زیرا اگر در آن صبح تنها بر نگرانی‌ها و سختی‌ها بیندیشیم، ممکن است توانایی‌های خود را برای پرواز و جستجوی خوشبختی از دست بدهیم.
درین صحرا، به وضع خضر،  باید زندگی‌ کردن
نگردد گم کسی کز مردمان،  پنهان شود پیدا
هوش مصنوعی: در این بیابان باید مانند خضر زندگی کرد، زیرا اگر کسی از دیگران پنهان شود، دیگر گم نمی‌شود و به راحتی قابل شناسایی است.
حریف‌ گوهر نایاب   نبود سعی غواصان
مگر این کام دل، از همت مردان،  شود پیدا
هوش مصنوعی: این بیت بیان می‌کند که برای دستیابی به چیزهای ارزشمند و نایاب، تلاش و کوشش غواصان کافی نیست. در واقع، تنها از عزم و اراده قوی مردان است که می‌توان به خواسته‌ها و آرزوهای قلبی رسید.
خیالات پری بی‌شیشه،  نقش طاق نسیان‌ کن
محال است‌،  اینکه‌ هرجا جسم‌ گم شد،  جان شود پیدا
هوش مصنوعی: فکرهای بی‌پایه و ناپایدار را از ذهن خود بیرون کن، زیرا این غیرممکن است که هر زمان جسمی گم شود، روح و جان آن به‌راحتی نمایان گردد.
تماشاگاه عبرت پا به دامن،  سَیر می‌خواهد
نگه می‌باید اینجا  توام مژگان شود پیدا
هوش مصنوعی: برای دیدن و یادگیری از عبرت‌های زندگی، باید خود را به زحمت بیندازید و در این مسیر با دقت و صبر قدم بردارید، زیرا آنچه در اینجا وجود دارد، می‌تواند به شما کمک کند تا حقایق عمیق‌تری را درک کنید.
ردیف بار دنیا، رنج عقبا ساختن، بیدل
ز گاو و خر نمی‌آید،  مگر انسان شود پیدا
هوش مصنوعی: در زندگی، انسان باید از سختی‌های دنیا بگذرد تا به خوشی‌های آخرت برسد. از یک گاو و خر که موجودات بی‌اراده‌ای هستند، انتظار کارهای بزرگ نمی‌رود؛ بلکه تنها انسان می‌تواند به بلوغ و خودآگاهی برسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

بیت پنجم مصراع دوم زبن به زین تصریح شود