غزل شمارهٔ ۲۶۹۹
آسوده است شوق ز دل پیش نگذری
ای موج خون نگشته ازین ریش نگذری
از طبع ذره گر تپشی واکشی بس است
در پردهٔ خیال ازین پیش نگذری
بر خاک تشنه بارِش اگر نیست رشحهای
بیالتفاتی از سر درویش نگذری
دربای عشق بیخود توفان این صداست
کای موج از گذشتگی خویش نگذری
سیلاب نیز طعمهٔ خاکست از احتیاط
زین دشت آنقدر قَدَماندیش نگذری
در کاروان غبار املهای آرزو
پس مانده است اگر تو ز خود پیش نگذری
بیدل غبار عالم اوهام زندگیست
نگذشتهای ز هیچ اگر از خویش نگذری
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آسوده است شوق ز دل پیش نگذری
ای موج خون نگشته ازین ریش نگذری
هوش مصنوعی: دل به آرامش رسیده و دیگر نگرانی ندارد، ای موجی که به خون دلم برخاستهای، از این زخم عبور نکن.
از طبع ذره گر تپشی واکشی بس است
در پردهٔ خیال ازین پیش نگذری
هوش مصنوعی: از ویژگی ذرهای خود تپش یا جنبش را بگیر، زیرا تا به حال در دنیای خیال جلوتر نرفتهای.
بر خاک تشنه بارِش اگر نیست رشحهای
بیالتفاتی از سر درویش نگذری
هوش مصنوعی: اگر بارانی بر خاک تشنه نبارد، حتی ذرهای از بیتوجهی در دل انسانهایی که از درویشها و فقر آنان آگاهند، عبور نخواهد کرد.
دربای عشق بیخود توفان این صداست
کای موج از گذشتگی خویش نگذری
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، این صدا همانند توفانی بیاراده است که ای موج، از گذشتهات فاصله نگیری و به آن توجه کنی.
سیلاب نیز طعمهٔ خاکست از احتیاط
زین دشت آنقدر قَدَماندیش نگذری
هوش مصنوعی: به دلیل احتیاط، به آرامی و با احتیاط روی زمین قدم بردار، زیرا خطرهایی در کمین است و ممکن است با مشکلاتی مواجه شوی.
در کاروان غبار املهای آرزو
پس مانده است اگر تو ز خود پیش نگذری
هوش مصنوعی: در کاروان زندگی، آرزوهایی که میخواهیم به آنها برسیم، به نوعی غبار شده و به تأخیر افتادهاند. تنها در صورتی میتوانیم به این آرزوها نزدیک شویم که از هوی و هوسهای خود فراتر رویم و حرکت کنیم.
بیدل غبار عالم اوهام زندگیست
نگذشتهای ز هیچ اگر از خویش نگذری
هوش مصنوعی: زندگی پر از خیال و توهم است و اگر نتوانی از خودت و وابستگیهایت عبور کنی، هیچ چیز از گذشتهات برایت فراموش نخواهد شد.