گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۹۳

به یأس هم نپسندید ننگ بیکاری
دل شکستهٔ ماکرد ناله معماری
در آن بساط ‌که موجود بودن‌ست غرض
چو ذره اندکی ما بس است بسیاری
به رنگ غنچه درین باغ بیدماغان را
نسیم درد سر و شبنم است سر باری
خدنگ ناله که از جوش نه فلک گذرد
منش به داغ جگر می‌کنم سپرداری
سرم به خدمت هستی فرو نمی‌آید
نفس به گردنم افتاد و کرد زناری
چه سحر کرد ندانم نگاه جادویت
که مرده است جهانی به ذوق بیماری
در آرزوی دهان تو بسکه دلتنگم
نفس به سینهٔ من ره برد به دشواری
جهانی از نم چشمم مگر به توفان رفت
به بحرش ای مژه‌ام بیش ازبن نیفشاری
دگر چو سایه‌ام از خانمان چه می‌پرسی
نشسته‌ام به غبار شکسته دیواری
نگاه اگر نشود صرف تار و پود تمیز
سر برهنه ‌کند چون حباب دستاری
ز هرزه تازی اگر بگذرد سرشک خوش است
گهر شود چو نشیند ز قطره سیاری
کجاست‌ گوهر دیگر محیط عرفان را
مگر ز جیب تامل سری برون آری
طلسم غنچه هجوم بهار در قفس است
به خون نشین و طرب‌کن اگر دلی داری
چه جلوه‌ها که نشد فرش حیرتم بیدل
صفای خانهٔ آیینه داشت همواری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به یأس هم نپسندید ننگ بیکاری
دل شکستهٔ ماکرد ناله معماری
هوش مصنوعی: به ناامیدی هم نباید توجه کرد، چون بیکاری باعث شده که دل ما بشکند و احساس درد و رنج کنیم.
در آن بساط ‌که موجود بودن‌ست غرض
چو ذره اندکی ما بس است بسیاری
هوش مصنوعی: در آن مکانی که فقط وجود داشتن مهم است، هدف ما مانند یک ذره کوچک است و این برای ما کافی است، حتی اگر بخواهیم در مقیاس بزرگتر به آن نگاه کنیم.
به رنگ غنچه درین باغ بیدماغان را
نسیم درد سر و شبنم است سر باری
هوش مصنوعی: در این باغ پر از غنچه، نسیم و شبنم بر سر بیدمغانی که درگیر درد و غم هستند، تاثیرگذار است.
خدنگ ناله که از جوش نه فلک گذرد
منش به داغ جگر می‌کنم سپرداری
هوش مصنوعی: صدای ناله‌ای را می‌شنوم که از عمق وجودم برمی‌خیزد و نشان‌دهنده‌ی درد و رنجی است که در قلبم احساس می‌کنم. این احساس چنان عمیق و تند است که باعث می‌شود هرچه بیشتر در آن غرق شوم و به یاد عذاب‌های درونیم بیفتم.
سرم به خدمت هستی فرو نمی‌آید
نفس به گردنم افتاد و کرد زناری
هوش مصنوعی: سرم به خدمت موجودیت تو نمی‌آید، زیرا نفس و خواسته‌هایم مرا به زنجیر کشیده‌اند.
چه سحر کرد ندانم نگاه جادویت
که مرده است جهانی به ذوق بیماری
هوش مصنوعی: نگاه جادویی تو چنان تأثیری دارد که نمی‌دانم چطور این کار را کرده‌ای، که همه‌جا را تحت‌تأثیر قرار داده و مثل‌ اینکه جهان به شوق و اشتیاق بیماری گرفتار شده است.
در آرزوی دهان تو بسکه دلتنگم
نفس به سینهٔ من ره برد به دشواری
هوش مصنوعی: اوقات زیادی را در انتظار لبان تو به سر می‌برم و دلتنگی‌ام آنقدر زیاد است که نفس کشیدن برایم سخت شده است.
جهانی از نم چشمم مگر به توفان رفت
به بحرش ای مژه‌ام بیش ازبن نیفشاری
هوش مصنوعی: چشمانم پر از اشک است و این اشک‌ها مانند طوفانی است که به دریا می‌رود. ای مژه‌های من، چرا بیشتر از این به من فشار می‌آوری؟
دگر چو سایه‌ام از خانمان چه می‌پرسی
نشسته‌ام به غبار شکسته دیواری
هوش مصنوعی: دیگر از من که مانند سایه‌ای در خانه‌ام نیستی چه می‌پرسی؟ من اکنون در کنار دیوار خراب و غبارآلود نشسته‌ام.
نگاه اگر نشود صرف تار و پود تمیز
سر برهنه ‌کند چون حباب دستاری
هوش مصنوعی: اگر به دقت و توجه به جزئیات ننگریم، ممکن است ظاهر زیبا و ظریف چیزها به سادگی از بین برود و آشکار شود که آنها هیچ کدام چیز خاص و باارزشی نیستند.
ز هرزه تازی اگر بگذرد سرشک خوش است
گهر شود چو نشیند ز قطره سیاری
هوش مصنوعی: اگر قطره‌ای از باران بر روی سنگی بیفتد و به آرامی جاری شود، می‌تواند به مرور زمان، با نرم کردن سنگ و فرسودگی آن، گوهر و جواهر ارزشمندی ایجاد کند. این بیت به این موضوع اشاره دارد که هر چیزی که به نظر ناچیز و بی‌فایده می‌آید، در صورت استمرار و صبر می‌تواند به نتیجه‌ای مثبت و با ارزش برسد.
کجاست‌ گوهر دیگر محیط عرفان را
مگر ز جیب تامل سری برون آری
هوش مصنوعی: کجاست آن گوهری که محیط عرفان را بیاراید، مگر اینکه با اندکی فکر و تأمل، آن را از درون خود بیرون بیاوری.
طلسم غنچه هجوم بهار در قفس است
به خون نشین و طرب‌کن اگر دلی داری
هوش مصنوعی: بهار به زودی می‌رسد و غنچه‌های گل در قفس انتظار آزادی را می‌کشند. اگر دل شاد و زندگی پرنشاطی داری، باید با شادی و شوق به استقبال این تغییر بیایی و از آن لذت ببری.
چه جلوه‌ها که نشد فرش حیرتم بیدل
صفای خانهٔ آیینه داشت همواری
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی‌ها و جلوه‌هایی اشاره می‌کند که در زندگی تجربه کرده و به نوعی حیرت و شگفتی او را به نمایش می‌گذارد. او اشاره دارد که این زیبایی‌ها می‌توانند مانند آینه‌ای باشند که در خانه‌ای صاف و زلال قرار دارد. این تصویر به احساسات عمیق و دنیای درونی شاعر اشاره دارد و نشان می‌دهد که زیبایی و صفای واقعی در سادگی و روشنی وجود دارد.