غزل شمارهٔ ۲۶۷۸
برخود مشکن تا همه تن رنگ نگردی
ای شیشه نجوشیده عبث سنگ نگردی
دور است تلاشت ز ره کعبهٔ تحقیق
ترسمکه به گرد قدم لنگ نگردی
تا راه سلامت سپری ضبط نفس کن
قانون تو سازست گر آهنگ نگردی
چون خاک هواگیر درین عرصه محالست
کز خود روی و صاحب اورنگ نگردی
در آینهٔ شوخی این جلوه شکستی است
بر روی جهان بیهده چون رنگ نگردی
پیداست خراشی که ز نقش است نگین را
از نام جراحتکدهٔ ننگ نگردی
این جلوه نیرزد به غبار مژه بستن
آیینه مشو تا قفس زنگ نگردی
در عالم اضداد چه اندیشهٔ صلحست
با خود نتوان ساخت اگر جنگ نگردی
صیاد کمینگاه امل قامت پیریست
هشدار که چون حلقه شوی چنگ نگردی
بیگانگی وضع جهان حوصله خواه است
از خویش برون آی اگر تنگ نگردی
آیینهٔ نازت همه دم جلوه بهارست
ای رنگ نگردانده تو بیرنگ نگردی
بیدل به ادای مژه کجدار و مریزی
پر شیفتهٔ محفل نیرنگ نگردی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۷: خیالت هر کجا تمهید راحتپروری کردیغزل شمارهٔ ۲۶۷۹: که کشید دامن فطرتت که به سیر ما و من آمدی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برخود مشکن تا همه تن رنگ نگردی
ای شیشه نجوشیده عبث سنگ نگردی
هوش مصنوعی: به خودت آسیب نزن و خودت را نشکن، چرا که اگر این کار را کنی، به کل وجودت لطمه خواهد خورد. ای شیشهای که هنوز حرارت نگرفتهای، بیدلیل سخت و سنگین نخواهی شد.
دور است تلاشت ز ره کعبهٔ تحقیق
ترسمکه به گرد قدم لنگ نگردی
هوش مصنوعی: تلاش تو برای رسیدن به حقایق دور از دسترس است و میترسم که در این مسیر، به چیزی کمتر از آنچه که انتظار داشتی، دست پیدا کنی.
تا راه سلامت سپری ضبط نفس کن
قانون تو سازست گر آهنگ نگردی
هوش مصنوعی: برای اینکه به سلامتی دست پیدا کنی، باید تلاش و کنترل نفس داشته باشی. اگر به مقصد صحیح حرکت کنی، با قوانین خودت به سعادت میرسی.
چون خاک هواگیر درین عرصه محالست
کز خود روی و صاحب اورنگ نگردی
هوش مصنوعی: در این دنیا، مانند خاکی که در هوا معلق است، کسی نمیتواند خود را بزرگ یا صاحب مقام بداند.
در آینهٔ شوخی این جلوه شکستی است
بر روی جهان بیهده چون رنگ نگردی
هوش مصنوعی: در آینهٔ شوخی، این تصویر نمایانی است که به صورت نمادین، نقص و شکست روی این دنیای بیمعنا را نشان میدهد. اگر مانند رنگ تغییر نکنیم، این نمایش، واقعیت را در بر نمیگیرد.
پیداست خراشی که ز نقش است نگین را
از نام جراحتکدهٔ ننگ نگردی
هوش مصنوعی: آشکار است که آسیب ناشی از یک نقش، مهر و نشان را در جایی نمیگذارد که به عیب و ننگ تبدیل شود.
این جلوه نیرزد به غبار مژه بستن
آیینه مشو تا قفس زنگ نگردی
هوش مصنوعی: این زیبایی ارزش ندارد که بخواهی به خاطر آن چشمانت را ببندی. از آینه دوری کن تا اسیر درد و زنگار نشوی.
در عالم اضداد چه اندیشهٔ صلحست
با خود نتوان ساخت اگر جنگ نگردی
هوش مصنوعی: در دنیای تضادها، نمیتوان به تفکر صلحآمیز با خود دست یافت مگر اینکه از جنگ و درگیری دوری جسته و به آرامش برسیم.
صیاد کمینگاه امل قامت پیریست
هشدار که چون حلقه شوی چنگ نگردی
هوش مصنوعی: ای صیاد، کمینگاه آرزوها مربوط به دوران پیری است. مراقب باش که اگر به دام بیفتی، دیگر توانایی چنگ زدن و رهایی نخواهی داشت.
بیگانگی وضع جهان حوصله خواه است
از خویش برون آی اگر تنگ نگردی
هوش مصنوعی: جهان در حال تغییر و بیگانگی است و برای تحمل این وضعیت نیاز به صبر و حوصله داریم. اگر از خودت و دنیای درونت فاصله بگیری، احساس تنگنا و ناراحتی نخواهی کرد.
آیینهٔ نازت همه دم جلوه بهارست
ای رنگ نگردانده تو بیرنگ نگردی
هوش مصنوعی: زیبایی تو هر لحظه مانند جلوه بهاری است، ای که رنگ عوض نکردهای و همیشه بیرنگ و دلنواز هستی.
بیدل به ادای مژه کجدار و مریزی
پر شیفتهٔ محفل نیرنگ نگردی
هوش مصنوعی: عشق و فریبایی که در چشمان کسی نهفته است میتواند آدمی را به شدت مجذوب کند و اگر انسانی در چنین محفل و جوی قرار گیرد، ممکن است تحت تأثیر آن زیبایی و نیرنگ قرار بگیرد.

بیدل دهلوی