غزل شمارهٔ ۲۶۷۲
خوش آن ساعت که چون تمثال از آیینهٔ فردی
تو آری سر برون از جیب ناز و من کنم گردی
ز رنگ ناتوانی عذر خواهد سیر این باغم
به دستنبویی خجلت ندارم جز گل زردی
اگر گردی کند خاک ته پا پشت پا بوسد
بر احباب ازین بیشم نمیباشد ره آوردی
عقوبت از کمین معصیت غافل نمیباشد
شب من تیرهتر شد آخر از تشویش شبگردی
جهان یکسر قمار آرزوی پوچ میبازد
بجز دست پشیمانی که دارد برد و آوردی
مروت سخت دور است از مزاج بیحس ظالم
ز زخم کس نمیگردد دچار نیشتر دردی
به این سامان که گردون نشئهٔ وارستگی دارد
بلند افتاده باشد دامن برچیدهٔ مردی
اسیر فقرم اما راحت بیدرد سر دارم
به ملک تیره روزی نیست چون من سایه پروردی
به ذوق کوثر و الوان نعمت خون مخور بیدل
بهشت آن بس که یابی نان گرم و آبک سردی
غزل شمارهٔ ۲۶۷۱: نه نفس تربیتم کرد و نه دامان مددیغزل شمارهٔ ۲۶۷۳: غبارم میکشد محمل به دوش نالهٔ دردی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آن ساعت که چون تمثال از آیینهٔ فردی
تو آری سر برون از جیب ناز و من کنم گردی
هوش مصنوعی: ساعت خوبی است که تو مانند یک تصویر زیبا از آینه، با ناز و زیبایی خود به جلو بیایی و من بتوانم به دور تو بچرخم و زیباییات را تماشا کنم.
ز رنگ ناتوانی عذر خواهد سیر این باغم
به دستنبویی خجلت ندارم جز گل زردی
هوش مصنوعی: به خاطر ناتوانیام، نمیتوانم به خوبی از این باغ مراقبت کنم و تنها چیزی که مرا در این وضعیت خجالت نمیدهد، گل زردی است که در آنجا رشد کرده است.
اگر گردی کند خاک ته پا پشت پا بوسد
بر احباب ازین بیشم نمیباشد ره آوردی
هوش مصنوعی: اگر گرد و غبار پای کسی بر روی زمین بیفتد، نشاندهنده این است که او به دوستان خود احترام میگذارد و چیزی بیشتر از این نمیتوانند به عنوان نشانهای از ارادت و محبت داشته باشند.
عقوبت از کمین معصیت غافل نمیباشد
شب من تیرهتر شد آخر از تشویش شبگردی
هوش مصنوعی: عذاب و کیفر از گناهی که انسان از آن غافل است، دور نیست. شب من به خاطر نگرانی و اضطراب، تاریکتر شده است.
جهان یکسر قمار آرزوی پوچ میبازد
بجز دست پشیمانی که دارد برد و آوردی
هوش مصنوعی: دنیا تنها بازیای است که همه در آن فقط بر روی آرزوهای بیهوده شرطبندی میکنند، جز احساس پشیمانی که در نهایت به دست میآورند و نتیجهای ندارد.
مروت سخت دور است از مزاج بیحس ظالم
ز زخم کس نمیگردد دچار نیشتر دردی
هوش مصنوعی: فقدان مروت و جوانمردی از طبیعت ظالمین دور است؛ به طوری که بر اثر زخم هیچ کس نمیتواند به درد و رنج خود ادامه دهد.
به این سامان که گردون نشئهٔ وارستگی دارد
بلند افتاده باشد دامن برچیدهٔ مردی
هوش مصنوعی: در این دنیا که آسمان حالتی از آزادی و رهایی دارد، مردی که به مقام خود رسیده است، باید دامن خود را جمع کند و بر افراشته باشد.
اسیر فقرم اما راحت بیدرد سر دارم
به ملک تیره روزی نیست چون من سایه پروردی
هوش مصنوعی: من در فقر به سر میبرم، اما زندگیام بیدرد و آرام است. در این دنیا، مانند من، کسی نیست که چنین سایهای از حمایت و آرامش را داشته باشد.
به ذوق کوثر و الوان نعمت خون مخور بیدل
بهشت آن بس که یابی نان گرم و آبک سردی
هوش مصنوعی: از لذتهای بهشتی و نعمتهای فراوان لذت ببر و برای بیهوده به فکر خوردن خون و زخم زدن نباش. بیدل، بهشتی که در آن نان گرم و آب سرد هست، برایت کافی است.

بیدل دهلوی