غزل شمارهٔ ۲۶۷۰
گر درین قحط سرایت نکند نان مددی
نه جسد رنگ نموگیرد و نی جان مددی
سرسری نگذری ای بیخبر از عقدهٔ دل
گر ز ناخن نشود کار به دندان مددی
ای غنی تا اثر انجم و افلاک بجاست
کس نمیخواهد از اقبال تو چندان مددی
در قناعت همه اسباب به زیر قدم است
مور این دشت نخواهد ز سلپمان مددی
اینقدر باز نگردد در تشویش سوال
ازکریمان نرسد گر به گدایان مددی
صحبت بیخردان آفت روحانی بود
آه اگر نوح نمیدید ز توفان مددی
حیف از آن بیخبری چندکه با قدرت جاه
خاک گشتند و نکردند به یاران مددی
فصل بیحاصلی اشک تریها دارد
سنگ شد ابر اگر کرد به نیسان مددی
اشک بیرونقی بخت سیه نپسندید
داشت این شام هم از فیض چراغان مددی
گل این باغ جنون حوصلهای میخواهد
بیدل از چاک ضرور است به دامان مددی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۹: کهام من شخص نومیدی سرشتی عبرت ایجادیغزل شمارهٔ ۲۶۷۱: نه نفس تربیتم کرد و نه دامان مددی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر درین قحط سرایت نکند نان مددی
نه جسد رنگ نموگیرد و نی جان مددی
هوش مصنوعی: اگر در این زمانه که کمیابی و تنگدستی حاکم است، نانی به ما نرسد، چه جان را به رنگ زندگی بفروشیم و چه جسدی را به دنیا عرضه کنیم.
سرسری نگذری ای بیخبر از عقدهٔ دل
گر ز ناخن نشود کار به دندان مددی
هوش مصنوعی: ای بیخبر از مشکلات عمیق دل، سرسری و بیتوجه نگذری. اگر نتوانی به کمک ناخن به کارهایت برسی، از دندان هم کمکی نخواهی یافت.
ای غنی تا اثر انجم و افلاک بجاست
کس نمیخواهد از اقبال تو چندان مددی
هوش مصنوعی: ای کسی که غنای بیپایان و بینیازی تو واضح و آشکار است، کسی به مدد و لطف تو نیازی ندارد، چون تأثیر ستارهها و فلکها در کارها وجود دارد.
در قناعت همه اسباب به زیر قدم است
مور این دشت نخواهد ز سلپمان مددی
هوش مصنوعی: در زندگی اگر قناعت را در پیش بگیریم، تمام نیازها و وسایل مورد نیاز به سادگی در دسترس ما خواهد بود. مانند موری که در دشت میگردد و به یاری هیچ موجود دیگری نیاز ندارد.
اینقدر باز نگردد در تشویش سوال
ازکریمان نرسد گر به گدایان مددی
هوش مصنوعی: اگر به خاطر نگرانی سوال بکنی، نباید انتظار کمک از افراد بزرگوار را داشته باشی، حتی اگر به گدایان نیز مراجعه کنی.
صحبت بیخردان آفت روحانی بود
آه اگر نوح نمیدید ز توفان مددی
هوش مصنوعی: گفتوگو با نادانان برای روحانی زیانآور است. ای کاش نوح، در برابر طغیانی که میدید، یاری از تو میگرفت.
حیف از آن بیخبری چندکه با قدرت جاه
خاک گشتند و نکردند به یاران مددی
هوش مصنوعی: این چه جای تاسف دارد که برخی از نادانان با قدرت و ثروت خود به جاه و مقام دست یافتهاند، اما در این راه به دوستان و یاران خود کمکی نکرده و یاری نرساندهاند.
فصل بیحاصلی اشک تریها دارد
سنگ شد ابر اگر کرد به نیسان مددی
هوش مصنوعی: فصل بیحاصلی، زمانی است که اشک و غم وجود دارد. اگر ابر سنگین شود و کمک کند، در بهار، همه چیز رنگ و بوی تازهای میگیرد.
اشک بیرونقی بخت سیه نپسندید
داشت این شام هم از فیض چراغان مددی
هوش مصنوعی: در شب تاریک و غمانگیز، بخت بد، هیچ نیکویی را نمیپسندید و حتی در این شب هم از نور چراغها کمکی نیامد.
گل این باغ جنون حوصلهای میخواهد
بیدل از چاک ضرور است به دامان مددی
هوش مصنوعی: این باغ پر از عشق و جنون است و برای درک زیباییهای آن نیاز به صبر و حوصله داریم. بیدل، در اینجا اشاره میکند که برای بهرهبرداری از این زیباییها باید به یاری و کمک الهی توجه کنیم.
حاشیه ها
1397/03/01 09:06
مجید
در این بیت کلمه سلیمان اشتباه تایپی دارد. لطفا اصلاح بفرمایید
در قناعت همه اسباب به زیر قدم است
مور این دشت نخواهد ز سلیمان مددی

بیدل دهلوی