غزل شمارهٔ ۲۶۶۶
جهدکن تا نروی بر اثر نیک و بدی
که خضر نیز درین بادیه دام است وددی
تاگلستان تو در سبزهٔ خط گشت نهان
دیدهای نیست که چون لاله ندارد رمدی
داغها در دل خون گشته مهیا دارم
کردهام نذروفای تو پر ازگل سبدی
جان چه باشدکه توان نذر توام اندیشید
اینقدر تحفه نیرزد به قبولی و ردی
عافیت دوستی و پرورش هوش خطاست
نیست درمحفل تحقیق چو می با خردی
ناصحا از دمت افسرد چراغ دل ما
کاش از توبه کند مرگ کنار لحدی
جوهری لازم تیغست چه پیدا چه نهان
ابروی ظلم تهی نیست ز چین جسدی
رونق جاهگر از اطلس و دیبا باشد
صیقل آینهٔ ماست غبار نمدی
همره قافلهٔ اشک تو هم راهی باش
که به از لغزش پا نیست به مقصد بلدی
همه جا داغگدایی نتوان شد بیدل
خجلم بیشتر از هرکه ندارم مددی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهدکن تا نروی بر اثر نیک و بدی
که خضر نیز درین بادیه دام است وددی
هوش مصنوعی: تلاش کن تا تحت تأثیر خوبیها و بدیهایی که در زندگی وجود دارد قرار نگیری، چرا که حتی شخص بزرگی مانند خضر هم در این دنیا با مشکلات و چالشها روبرو است.
تاگلستان تو در سبزهٔ خط گشت نهان
دیدهای نیست که چون لاله ندارد رمدی
هوش مصنوعی: در گلی که در سبزههای خود پنهان شده، نمیتوان کسی را پیدا کرد که مانند لاله روشن و زیبا باشد و از آن بهاری حیاتساز بهرهمند نشده باشد.
داغها در دل خون گشته مهیا دارم
کردهام نذروفای تو پر ازگل سبدی
هوش مصنوعی: در دل من زخمهای بسیاری وجود دارد که برای تو آمادهام. من سبدی پر از گل برای تو آماده کردهام.
جان چه باشدکه توان نذر توام اندیشید
اینقدر تحفه نیرزد به قبولی و ردی
هوش مصنوعی: جان چه ارزشی دارد که من برای تو نذر کنم، اینقدر فکر کردن به این موضوع خیلی نمیارزد که تو هدیهام را بپذیری یا رد کنی.
عافیت دوستی و پرورش هوش خطاست
نیست درمحفل تحقیق چو می با خردی
هوش مصنوعی: دوستی با آرامش و پرورش دادن عقل و هوش نادرست است، زیرا در محیط تحقیق و جستجو، باید به دور از منطق و خرد عمل کرد.
ناصحا از دمت افسرد چراغ دل ما
کاش از توبه کند مرگ کنار لحدی
هوش مصنوعی: ای ناصح، نور دل ما از دمی که تو میداری کم شده است، کاش مرگ در کنار قبر ما به خاطر توبه و بازگشت ما به قبل بیاید.
جوهری لازم تیغست چه پیدا چه نهان
ابروی ظلم تهی نیست ز چین جسدی
هوش مصنوعی: تیغی که در اصل خود وجود دارد، چه آشکار باشد و چه پنهان، ابروی ظلم هرگز از چنگال مرگ در امان نخواهد بود.
رونق جاهگر از اطلس و دیبا باشد
صیقل آینهٔ ماست غبار نمدی
هوش مصنوعی: آبرو و زیبایی مقام و منزلت از پارچههای مجلل و خوشرنگ میآید، اما در حقیقت، زیبایی و درخشندگی ما به پاکی و زلالی دل وابسته است.
همره قافلهٔ اشک تو هم راهی باش
که به از لغزش پا نیست به مقصد بلدی
هوش مصنوعی: با کاروان اشک تو همسفر باش، زیرا اینکه به مقصد برسی بهتر از آن است که پاهایت بلغزد و گمراه شوی.
همه جا داغگدایی نتوان شد بیدل
خجلم بیشتر از هرکه ندارم مددی
هوش مصنوعی: در هر جا نمیتوان با حالت نیاز و درماندگی خود زندگی کرد، بیدل، من از دیگران خجالت میکشم زیرا برای کمک خواستن از کسی هیچگونه امکانات و پشتیبانی ندارم.
حاشیه ها
1397/02/09 14:05
محمدامین
سلام و درود
چه قدر واژه «لغزش» در اشعار بیدل وجود دارد.
شاعر آیینهها و شاعر لغزشها ...

بیدل دهلوی