غزل شمارهٔ ۲۶۶۴
به ذوق عافیت ای ناله تا کی در جگر پیچی
چه باشد یک نفس خون گردی و بر چشم تر پیچی
به جیب زندگیتهمت شمرنقد بقا بستن
مگر درکاغذ آتش زده مشتی شرر پیچی
ندارد صرفه عرض دستگاه رنگ و بو گل را
بساطی را که بر هم چیدهای آن به که در پیچی
خیال هرزهگردی اینقدر آوارهات دارد
به جایی میرسی زین ره سر مویی اگر پیچی
گریبان تأمل وسعت آبادی دگر دارد
به خود میپیچ اگر میخواهی از آفاق سرپیچی
حریف آن میان نتوان شد از باریکبینیها
مگر از زلف مشکین تار مویی درکمر پیچی
تغافل چند خون سازد دل حسرت نگاهان را
تبسم زیر لب چون موج تا کی در گهر پیچی
سواد مدعای نسخهٔ هستی شود روشن
اگر بر هم نهی چشمی و طومار نظر پیچی
اگر فقر از تو مینالد و گر جاه از تو میبالد
نهای آتش چرا بیهوده بر هر خشک و تر پیچی
حجاب جوهر آزاد توست اسباب آزادی
همه پروازی اما گر بساط بال و پر پیچی
نفس در سینه تا دزدیدهای اندیشه میتازد
عنانها دارد از خود رفتنت مشکل که در پیچی
خیالات جهان آخر ز سر واکردنی دارد
ازین ساز هوس بر هر چه پیچی مختصر پیچی
جنونهای امل غیر از دماغت کیست بردارد
چو موگردد رسا ناچار میباید به سر پیچی
گر آزادی به لذتهای دنیا خو مکن بیدل
مبادا همچو طوطی بر پر و بالت شکر پیچی
غزل شمارهٔ ۲۶۶۳: یاد باد آن کز تبسم فیض عامی داشتیغزل شمارهٔ ۲۶۶۵: گر ازگوهر کمر سازی وگر دستار زر پیچی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به ذوق عافیت ای ناله تا کی در جگر پیچی
چه باشد یک نفس خون گردی و بر چشم تر پیچی
هوش مصنوعی: ای نالهی دردل، تا کی میخواهی در دل جیرجیرک بپیچی؟ چه فایده دارد که یک لحظه خون گریه کنی و بر چشمان اشکبار بپاشی؟
به جیب زندگیتهمت شمرنقد بقا بستن
مگر درکاغذ آتش زده مشتی شرر پیچی
هوش مصنوعی: در زندگی، نباید به مسائل سطحی و پوچ اهمیت داد و ارزش وجودی خود را به چیزهای بیمعنی گره زد. تنها چیزی که در نهایت باقی میماند، خاطرات و تجربههایی هستند که به سوزاندن زشتیها و ناپایداریهای زندگی کمک میکنند.
ندارد صرفه عرض دستگاه رنگ و بو گل را
بساطی را که بر هم چیدهای آن به که در پیچی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زیبایی و دلربایی گل، ارزشی ندارد در مقایسه با زحمتی که برای ایجاد و نمایش آن کشیدهای. در واقع، بهتر است به جای صرف هزینه و تلاش برای به نمایش گذاشتن زیبایی ظاهری، به چیزهای ارزشمندتر در زندگی توجه کنیم.
خیال هرزهگردی اینقدر آوارهات دارد
به جایی میرسی زین ره سر مویی اگر پیچی
هوش مصنوعی: بازی کردن با خیالهای بیهوده و سرگردانی تو را به جایی میرساند که حتی اگر یک تار مو را هم بچرخانی، به مقصودت خواهی رسید.
گریبان تأمل وسعت آبادی دگر دارد
به خود میپیچ اگر میخواهی از آفاق سرپیچی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از دنیای اطراف و تحولاتش دور شوی و به فکر خودت باشی، باید به عمق و وسعت زندگی دیگران توجه کنی و در آن تأمل کنی.
حریف آن میان نتوان شد از باریکبینیها
مگر از زلف مشکین تار مویی درکمر پیچی
هوش مصنوعی: در آن لحظه هیچکس نمیتواند از دقت و هوشمندی به مقابله برآید، مگر اینکه همچون تار مویی از زلف مشکی، به شکلی خاص و زیرکانه در وسط ماجرا قرار گیرد.
تغافل چند خون سازد دل حسرت نگاهان را
تبسم زیر لب چون موج تا کی در گهر پیچی
هوش مصنوعی: خیلی از نشانههای زندگی و احساسات را نادیده گرفتن، دل کسانی را که به تماشای ما نشستهاند غمین میکند. لبخند زیر لب مانند موجی است که مدام در دل دریا میچرخد، اما این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
سواد مدعای نسخهٔ هستی شود روشن
اگر بر هم نهی چشمی و طومار نظر پیچی
هوش مصنوعی: اگر چشمی را بر هم بگذاری و نگاهی به جهان بیندازی، مطالب و اسرار زندگی برایت واضح و روشن خواهد شد.
اگر فقر از تو مینالد و گر جاه از تو میبالد
نهای آتش چرا بیهوده بر هر خشک و تر پیچی
هوش مصنوعی: اگر فقر از تو شکایت میکند و اگر مقام و ثروت به تو افتخار میکند، پس چرا بیدلیل بر همه چیز آتش میزنی و آنها را خراب میکنی؟
حجاب جوهر آزاد توست اسباب آزادی
همه پروازی اما گر بساط بال و پر پیچی
هوش مصنوعی: پوشش یا مانع، اصل و ذات آزادی تو را تشکیل میدهد و وسیلهای برای رهایی همه است. اما اگر خودت خود را در قید و بند بگذاری و بال و پر خود را محدود کنی، این آزادی از بین خواهد رفت.
نفس در سینه تا دزدیدهای اندیشه میتازد
عنانها دارد از خود رفتنت مشکل که در پیچی
هوش مصنوعی: فکر و خیال در دل و جانت به شدت در حال حرکت و جولان است و به همین خاطر نمیتوانی خود را از دست رفتن و جدایی رها کنی. تو در دوراهی هستی و این موضوع برایت دشوار شده است.
خیالات جهان آخر ز سر واکردنی دارد
ازین ساز هوس بر هر چه پیچی مختصر پیچی
هوش مصنوعی: دنیا، در نهایت، نیاز به یک تغییر بنیادی دارد. این تمایل و آرزو که در دل هر کسی وجود دارد، باید به شیوهای ساده و مختصر بیان شود.
جنونهای امل غیر از دماغت کیست بردارد
چو موگردد رسا ناچار میباید به سر پیچی
هوش مصنوعی: جنونهای امل، جز از خودت، چه کسی میتواند ببیند؟ وقتی که به زیبایی مانند مو نرم و لطیف میشوی، ناگزیر است که به سر بپیچی.
گر آزادی به لذتهای دنیا خو مکن بیدل
مبادا همچو طوطی بر پر و بالت شکر پیچی
هوش مصنوعی: اگر به لذتهای دنیوی دل ببندی و آزادی خود را فراموش کنی، بیدل، مراقب باش که مبادا همچون طوطی به زیباییها و شیرینیهای این دنیا وابسته و اسیر شوی.

بیدل دهلوی