گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۶۰

مژه‌واری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
تغافل مهرگنج‌کاف و نون بود
تبسم کردی و گوهر شکستی
ز آهنگی‌که افسون نفس داشت
عنان صور بر عالم گسستی
مگر با آن میان ربطی ندارد
سخن بر معنی نایاب بستی
محیط آنگه محاط قطره حرف است
که می‌داند چسان در دل نشستی
خودآرایی چه مستور و چه اظهار
خراباتی چه مخموری چه مستی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مژه‌واری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
هوش مصنوعی: چشمان تو که مثل مژه‌ها هستند، از خواب آرامش بیرون آمدند و در نتیجه، دو جهانی پر از زیبایی و گل‌های نرگس به وجود آمد.
تغافل مهرگنج‌کاف و نون بود
تبسم کردی و گوهر شکستی
هوش مصنوعی: غفلت از چیزهای ارزشمند باعث شده که تو با لبخند به حواشی بپردازی و از حقیقت‌های باارزش دور شوی.
ز آهنگی‌که افسون نفس داشت
عنان صور بر عالم گسستی
هوش مصنوعی: صدای دلنوازی که حالتی سحرآمیز داشت، باعث شد تا شکل‌ها و تصاویر از قید و بند خود رها شوند و به دنیای جدیدی راه پیدا کنند.
مگر با آن میان ربطی ندارد
سخن بر معنی نایاب بستی
هوش مصنوعی: آیا نمی‌توانی ارتباطی بین آنچه گفته‌ای و معنای نایابی که ارائه داده‌ای پیدا کنی؟
محیط آنگه محاط قطره حرف است
که می‌داند چسان در دل نشستی
هوش مصنوعی: محیط فقط زمانی می‌تواند به دور یک قطره وجود بیابد که آن قطره بداند چگونه و با چه احساسی در دل آن محیط جای گرفته است.
خودآرایی چه مستور و چه اظهار
خراباتی چه مخموری چه مستی
هوش مصنوعی: زیبایی خود را به طرز پنهانی یا آشکار نشان می‌دهی، در حالی که حالتی از نشئگی و سرمستی را در خودت داری.