گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۵۹

مژه‌واری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
تغافل مهر گنج کاف و نون بود
تبسم کردی وگوهر شکستی
ز آهنگی‌که افسون نفس داشت
عنان صور بر عالم گسستی
مگر با آن میان ربطی ندارد
سخن بر معنی نایاب بستی
محیط آنگه محاط قطره حرف است
که می‌داند چسان در دل نشستی
خودآرایی چه مستور و چه اظهار
خراباتی چه مخموری چه مستی
نه اینجا سبحه ره دارد نه زنار
تو دیرستان ناز خود پرستی
تحیر چشم بند سحرکاری‌ست
بهار بی‌نشانی گل به دستی
دریغا رمز خورشیدت نشد فاش
ابد رفت و همان صبح الستی
کسی دیگر چه اندیشد چه فهمد
به آیینی‌که نتوان یافت هستی
به معراج خیالات تو بیدل
بلندیهاست سر در جیب پستی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مژه‌واری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند مژگانی است که از خواب خوش بیدار شده‌اند و با زیبایی خود در دنیا مانند نرگس‌زاری نقش‌نما شده‌اند.
تغافل مهر گنج کاف و نون بود
تبسم کردی وگوهر شکستی
هوش مصنوعی: توجه نکردن به برخی مسائل و نادیده گرفتن مشکلات، می‌تواند برکت و ثروت به همراه داشته باشد. وقتی تو لبخند زدی، باعث شدی که زیبایی و ارزش واقعی را از دست بدهیم.
ز آهنگی‌که افسون نفس داشت
عنان صور بر عالم گسستی
هوش مصنوعی: به خاطر آهنگی که جادو و سحر نفس در آن نهفته بود، ریشه‌های صور (شکل‌ها و مظاهر) از دنیا جدا شد.
مگر با آن میان ربطی ندارد
سخن بر معنی نایاب بستی
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که این حرف‌ها به آن موضوع ارتباطی نداشته باشد، در حالی که بر مفهومی گنگ و نایاب تأکید می‌کنی؟
محیط آنگه محاط قطره حرف است
که می‌داند چسان در دل نشستی
هوش مصنوعی: زمانی که اطراف ما به ما اهمیت می‌دهد و ما را در بر می‌گیرد، مانند این است که این اطراف از درون ما آگاهند و می‌دانند چه احساسی داریم و در دل‌مان چه می‌گذرد.
خودآرایی چه مستور و چه اظهار
خراباتی چه مخموری چه مستی
هوش مصنوعی: آرایش و زیبایی خود را، چه به صورت پنهان و چه به صورت واضح، به نمایش می‌گذاری. در حالت مستی یا نشئگی، حال و هوای خاصی به خود می‌گیری.
نه اینجا سبحه ره دارد نه زنار
تو دیرستان ناز خود پرستی
هوش مصنوعی: در اینجا نه نماینده‌ای از روحانیت وجود دارد و نه نشانه‌ای از دنیاپرستی، تنها خودپرستی در میان است.
تحیر چشم بند سحرکاری‌ست
بهار بی‌نشانی گل به دستی
هوش مصنوعی: بهار به گونه‌ای شگفت‌انگیز و جادویی است که چشم‌ها را خیره می‌کند، اما در عین حال، نشانه‌ای از گل‌ها در دستان ما نیست.
دریغا رمز خورشیدت نشد فاش
ابد رفت و همان صبح الستی
هوش مصنوعی: ای کاش راز درخشش تو برایم روشن می‌شد، اما زمان سپری شد و همان صبح دوران جوانی باقی ماند.
کسی دیگر چه اندیشد چه فهمد
به آیینی‌که نتوان یافت هستی
هوش مصنوعی: کس دیگری چه فکری می‌کند و چه درکی دارد، در مورد حقیقتی که نمی‌توان آن را در زندگی یافت.
به معراج خیالات تو بیدل
بلندیهاست سر در جیب پستی
هوش مصنوعی: خیالات تو به اوج و بلندی می‌رسند، اما این سر در جیب پستی که داری، همچنان تو را محدود می‌کند.

حاشیه ها

1404/07/21 23:10
علی میراحمدی

وقتی مسئله تجلی الهی و آفرینش در دستگاه پیچیده فکری و روحی بیدل وارد شود چنین خروجی شگفت انگیزی خواهد داشت!

این غزل تصویر دیگری است از :

ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه (حافظ)

 

مژه‌واری ز خواب ناز جستی

دو عالم نرگسستان نقش بستی

تغافل مهر گنج کاف و نون* بود

تبسم کردی وگوهر شکستی

خودآرایی چه مستور و چه اظهار

خراباتی چه مخموری چه مستی

تحیر چشم بند سحرکاری‌ست

بهار بی‌نشانی گل به دستی

دریغا رمز خورشیدت نشد فاش

ابد رفت و همان صبح الستی

کسی دیگر چه اندیشد چه فهمد

به آیینی‌که نتوان یافت هستی

به معراج خیالات تو بیدل

بلندیهاست سر در جیب پستی

 

*کاف و نون اشاره ای است به فعل«کُن»که نزد عرفا به «کُنِ وجودی»معروف است و برگرفته ازین آیت قرآنی ماست:
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد.
آیه 82
سوره یس
ترجمه الهی قمشه ای