گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۴۱

گر همه رفتی چو ماه از چرخ برتر سجده‌ای
تا ز پیشانی اثر داری برآن در سجده‌ای
بندگی را در عدم هم چاره نتوان یافتن
خاک اگرکشتی همان از پای تا سر سجده‌ای
لوح اظهار اینقدر تهمت نقوش عاجزی ست
ای همه معنی به جرم خط مسطر سجده‌ای
دام تکلیف نیاز توست هرجا منزلی‌ست
یعنی از دیر و حرم تاکوی دلبر سجده ای
تا نگردد جبهه فرش آشیان نیستی
چون نماز غافلان سیلی خور هر سجده‌ای
ناله داری سرکشی کن از طلسم خود برآ
ای نمازت ننگ غفلت بر مکرر سجده‌ای
خاک‌گردیدی و از وضعت پریشانی نرفت
جمع شو از آب‌گردیدن که ابتر سجده‌ای
در ضعیفی رشتهٔ ساز رعونت بیصداست
از رگ‌گردن غباری نیست تا در سجده‌ای
اوج عزت زیردست پایهٔ عجز است و بس
سرنوشت جبههٔ نیکان شدی‌گر سجده‌ای
بی‌نیازیها جبین می‌مالد اینجا بر زمین
ای ز خود غافل نگاهی تا چه جوهر سجده ای
هم ز وضع اشک خود بیدل غبار خویش‌گیر
کزگریبان تا برون آورده‌ای سر سجده‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر همه رفتی چو ماه از چرخ برتر سجده‌ای
تا ز پیشانی اثر داری برآن در سجده‌ای
هوش مصنوعی: اگر همگی مانند ماه از آسمان بالا روید، به سجدۀ خداوند بپردازید تا اثر سجده‌تان بر پیشانی‌تان باقی بماند.
بندگی را در عدم هم چاره نتوان یافتن
خاک اگرکشتی همان از پای تا سر سجده‌ای
هوش مصنوعی: بندگی را حتی در نیستی و عدم نمی‌توان به درستی انجام داد، چون اگر کسی از سر تا پا در سجده باشد، همچنان نمی‌تواند به حقیقت بندگی دست یابد.
لوح اظهار اینقدر تهمت نقوش عاجزی ست
ای همه معنی به جرم خط مسطر سجده‌ای
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این موضوع پرداخته است که نقوش و آثار روی لوح، تنها نشانه‌ها و نشانه‌گذارهای ضعف هستند. تمام معنا و مفهوم در سجده‌ای که بر اساس خط نوشته‌ها ایجاد شده است، به جرم و گناه خود برمی‌گردد. در واقع، شاعر به نوعی به ایمان و شناخت عمیق‌تری از معانی واقعی اشاره می‌کند و به تهمت‌ها و نواقص بشری درمی‌پردازد.
دام تکلیف نیاز توست هرجا منزلی‌ست
یعنی از دیر و حرم تاکوی دلبر سجده ای
هوش مصنوعی: نیاز تو همچون دامی است که در هر جایی که منزل داری، تو را به سوی خود می‌کشاند. یعنی در حالتی از عشق و ارادت، انسان خود را در برابر محبوب سجده می‌کند، چه در دیر (به معنای معبد یا مکان عبادت) و چه در حرم (مکانی مقدس).
تا نگردد جبهه فرش آشیان نیستی
چون نماز غافلان سیلی خور هر سجده‌ای
هوش مصنوعی: تا وقتی که زمین جبهه‌ات تبدیل به فرش منزلت نشود، در نیستی به سر می‌بری؛ مانند نمازگزاران غافل که هر بار در سجده، ضربه‌ای از سیل می‌خورند.
ناله داری سرکشی کن از طلسم خود برآ
ای نمازت ننگ غفلت بر مکرر سجده‌ای
هوش مصنوعی: ای ناله‌ات، سرکشی کن و از قفس خود آزاد شو. ای نماز، ننگ و دردغفلت تو در سجده‌های مکررت نهفته است.
خاک‌گردیدی و از وضعت پریشانی نرفت
جمع شو از آب‌گردیدن که ابتر سجده‌ای
هوش مصنوعی: ای انسان، تو در خاک و زمین غوطه‌ور شده‌ای و پریشانی‌ات همچنان باقیست. بهتر است از این چرخش در آب دست برداری، چرا که این حالت تنها به بی‌ثمر بودن سجده‌ات منتهی می‌شود.
در ضعیفی رشتهٔ ساز رعونت بیصداست
از رگ‌گردن غباری نیست تا در سجده‌ای
هوش مصنوعی: در زمانی که فرد در ضعف و ناتوانی به سر می‌برد، جنبه‌های متکبرانه‌اش دیگر قابل مشاهده نیست و تشخیص نمی‌دهیم که او چه حالتی دارد. در واقع، زمانی که به درگاه خداوند سجده می‌کند، هیچ نشانه‌ای از خودنمایی و فخر در او دیده نمی‌شود.
اوج عزت زیردست پایهٔ عجز است و بس
سرنوشت جبههٔ نیکان شدی‌گر سجده‌ای
هوش مصنوعی: در اوج قدرت و عظمت، نشانه‌ای از ناتوانی وجود دارد و تنها همین کافی است. سرنوشت افراد نیکوکار به سجده و humble شدن بستگی دارد.
بی‌نیازیها جبین می‌مالد اینجا بر زمین
ای ز خود غافل نگاهی تا چه جوهر سجده ای
هوش مصنوعی: در اینجا، بی‌نیازی و خودپسندی در حال بروز است و فردی که از خود غافل است، باید نگاهی به این شرایط بیندازد و دریابد که سجده و عبادت چه ارزش و مقام بلندی دارد.
هم ز وضع اشک خود بیدل غبار خویش‌گیر
کزگریبان تا برون آورده‌ای سر سجده‌ای
هوش مصنوعی: با شکل و حالت اشک خود، ای بی‌دل، غبار و کدورت‌های درونت را جمع کن. چون از گریبان خود سر سجده‌ای را بیرون آورده‌ای.