غزل شمارهٔ ۲۶۴۰
گر بهگردون میکشی گردن و گر در سجدهای
از تو تا گل کرده است اللهاکبر سجدهای
خم چرا باید شدن باری اگر بر دوش نیست
زندگی دارد بلایی کاین قدر در سجدهای
هرزه بر خود چیدهای ای محو اسباب غرور
یکسر مو گر ز و هم آیی فروتر سجدهای
همچو اشکم مایل آن آستان اما چه سود
عشق میگوید ادب کن جبههٔ تر سجدهای
بر در دل چون نفس بوسی نشست ای نفس داغ
زحمت این آستانی بسکه لنگر سجدهای
هر طرف لبیک و ناقوس از تو بیتاب خروش
ایگزند کعبه و دیر از چه نشتر سجدهای
جرات پرواز خاکت را بهگردون بردهاست
ورنه هرگه میکشی سر در ته پر سجدهای
سرکشی چون شمع، شبگیر غروری بیش نیست
میرسی تا صبحدم جایی که یکسر سجدهای
گر خم اندیشهات بیدل گریبانی کند
میشود روشن که خود محرابی و در سجدهای
غزل شمارهٔ ۲۶۳۹: کیسه پرداز خیال شادی و غم رفتهایغزل شمارهٔ ۲۶۴۱: گر همه رفتی چو ماه از چرخ برتر سجدهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر بهگردون میکشی گردن و گر در سجدهای
از تو تا گل کرده است اللهاکبر سجدهای
هوش مصنوعی: اگر سر به آسمان بلند کنی یا در حال سجده باشی، خداوند به خاطر تو به سجده آمده است.
خم چرا باید شدن باری اگر بر دوش نیست
زندگی دارد بلایی کاین قدر در سجدهای
هوش مصنوعی: چرا باید به خود زحمت بدهیم و خم شویم اگر بار سنگینی بر دوش ما نیست؟ زندگی دارای مشکلات و چالشهایی است که در برابر آنها به سجده و خضوع نیاز است.
هرزه بر خود چیدهای ای محو اسباب غرور
یکسر مو گر ز و هم آیی فروتر سجدهای
هوش مصنوعی: ای کسی که به زینتهای بیهوده خود میبالید، اگر بر خود ببینی که چگونه در برابر زیباییها و دلرباییها فرو میروی، باید در برابر آنها به تواضع بپردازی.
همچو اشکم مایل آن آستان اما چه سود
عشق میگوید ادب کن جبههٔ تر سجدهای
هوش مصنوعی: میگوید که من مانند اشکی هستم که به آستان و درگاه معشوق میگریزد، اما این اشک و عشق به من چیزی نمیآموزد. عشق میگوید که باید با ادب و احترام در برابر محبوب خود زانو بزنم و سجده کنم.
بر در دل چون نفس بوسی نشست ای نفس داغ
زحمت این آستانی بسکه لنگر سجدهای
هوش مصنوعی: وقتی که نفس بر در دل نشسته، نشاندهنده آن است که سختی و مشقت این مکان به اندازهای است که این حالت باعث میشود هر بار سجده کردن احساس سنگینی و دشواری داشته باشد.
هر طرف لبیک و ناقوس از تو بیتاب خروش
ایگزند کعبه و دیر از چه نشتر سجدهای
هوش مصنوعی: در هر سو صداهای پرشور و پرهیاهو به دعوت و عشق تو بلند است. ای درد، چرا برای سجده به کعبه و معبد چنین زجر میکشی؟
جرات پرواز خاکت را بهگردون بردهاست
ورنه هرگه میکشی سر در ته پر سجدهای
هوش مصنوعی: جرأت پرواز به آسمان تو را به اوج برده است، وگرنه هر بار که سجده میکنی، سر تو در خاک است.
سرکشی چون شمع، شبگیر غروری بیش نیست
میرسی تا صبحدم جایی که یکسر سجدهای
هوش مصنوعی: سرکشی و زیادتی رفتار، مانند شعلهای از شمع است که در آخرین لحظات به چشم میآید و بیشتر از این نیست. تو میرسی تا سپیدهدم، در جایی که در نهایت فقط باید سر به سجده بگذاری.
گر خم اندیشهات بیدل گریبانی کند
میشود روشن که خود محرابی و در سجدهای
هوش مصنوعی: اگر افکار تو دلت را غمگین کند، به روشنی مشخص میشود که خود تو مانند یک محراب هستی و در حال عبادت و سجده.

بیدل دهلوی