غزل شمارهٔ ۲۵۹۸
بر شعله تا چند نازیدنکاه
در دولت تیز مرگیست ناگاه
صد نقص دارد ساز کمالت
چندین هلال است پیش و پس ماه
در فکر خویشیم آزادگی کو
ما را گریبان افکنده در چاه
یارب چه سحر است افسون هستی
از هیچ بودنکس نیست آگاه
بر غفلت خلق خفت مچینید
منظور نازست آیینهٔ شاه
دل صید عشق است محکوم کس نیست
الحکم لله و الملک (لله)للاه
عمری تپیدیم تا خاک گشتیم
فرسنگها داشت این یک قدم راه
از صبح این باغ شبنم چه دارد
جز محمل اشک بر ناقهٔ آه
بر طبع آزاد ظلمست الفت
تا عمر باقیست عذر از نفس خواه
ای ناله خاموش در خانهکس نیست
یک حرف گفتیم افسانه کوتاه
بیدل چه گویم از یأس پیری
چون شمعم از صبح روز است بیگاه
غزل شمارهٔ ۲۵۹۷: از بسکه ضعف طاقت بوسید روی زانوغزل شمارهٔ ۲۵۹۹: بسکه میجوشد ازین دریای حسرت حب جاه
اطلاعات
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر شعله تا چند نازیدنکاه
در دولت تیز مرگیست ناگاه
هوش مصنوعی: تا کی به شعلهها ناز کنیم؟ در حالی که مرگ ناگهانی در این زندگی پر از خوشیهای زودگذر lurking کرده است.
صد نقص دارد ساز کمالت
چندین هلال است پیش و پس ماه
هوش مصنوعی: ساز کمال تو دارای ایرادهای زیادی است، همانطور که چندین هلال در جلو و عقب ماه وجود دارد.
در فکر خویشیم آزادگی کو
ما را گریبان افکنده در چاه
هوش مصنوعی: ما در افکار خود غرق شدهایم و آزادی حقیقی را نمیشناسیم؛ زیرا موانع و مشکلات ما را در تنگنا قرار داده و به دردسر انداختهاند.
یارب چه سحر است افسون هستی
از هیچ بودنکس نیست آگاه
هوش مصنوعی: ای خدا، این چه جادویی است که وجود دارد؟ هیچکس از راز این وجود آگاه نیست که چگونه از نیستی بیرون آمده است.
بر غفلت خلق خفت مچینید
منظور نازست آیینهٔ شاه
هوش مصنوعی: به دیگران به خواب و غفلت نروید، چرا که منظور و زیبایی در ناز و لطافت است، که مانند آینهای جلوهگری میکند.
دل صید عشق است محکوم کس نیست
الحکم لله و الملک (لله)للاه
هوش مصنوعی: دل مانند شکارگاهی است که عشق آن را تسخیر کرده و هیچ کس نمیتواند بر آن تسلط داشته باشد، زیرا حکم و سلطنت تنها متعلق به خداوند است.
عمری تپیدیم تا خاک گشتیم
فرسنگها داشت این یک قدم راه
هوش مصنوعی: ما سالها تلاش کردیم و زحمت کشیدیم تا به خاک تبدیل شدیم، اما این مسیر خیلی دور بود و مانند یک قدم ساده به نظر میرسید.
از صبح این باغ شبنم چه دارد
جز محمل اشک بر ناقهٔ آه
هوش مصنوعی: از صبح این باغ، شبنم چه چیزی دارد جز اینکه همچون بارانی از اشک بر دوش آهوان بیفتد؟
بر طبع آزاد ظلمست الفت
تا عمر باقیست عذر از نفس خواه
هوش مصنوعی: دوستی و محبت در این دنیا باید بهصورت آزاد و بدون قید و شرط باشد. تا زمانی که زندگی ادامه دارد، باید از خودخواهی و نفسپرستی پرهیز کرد.
ای ناله خاموش در خانهکس نیست
یک حرف گفتیم افسانه کوتاه
هوش مصنوعی: در جایی که هیچکس نیست، صدای نالهای خاموش وجود دارد؛ ما تنها یک جمله گفتیم و داستان به سرعت به پایان رسید.
بیدل چه گویم از یأس پیری
چون شمعم از صبح روز است بیگاه
هوش مصنوعی: در مورد ناامیدی پیر شدن چه بگویم، مانند شمعی هستم که صبح روز روشن، هنوز روشنایی ندارد و بیفایده است.

بیدل دهلوی