گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۹۷

از بسکه ضعف طاقت بوسید روی زانو
خط جبین غلط خورد آخر به موی زانو
آبم در‌ین ادبگاه از شرم غفلت شرم
سر بر هوا نشاید تسلیم خوی زانو
کو معبد حضوری‌ کز ما برد رعونت
صد حیف پیرگشتیم در جستجوی زانو
هر جلوه را درین بزم آیینه است منظور
تمثال دل مجو‌بید نادیده روی زانو
شکر قد دوتایم امروز فرض گردید
عمریست می‌کشیدم گردن به سوی زانو
مشق دبیر اسرار چندین نشست دارد
اما نمی‌توان خواند حرف مگوی زانو
چون برگ گل به یادت یک صبح غنچه بودم
شد عمر در جبینم خفته‌ست بوی زانو
زین فکرهای باطل چیزی نمی‌گشاید
گیرم فتاده باشم سر درگلوی زانو
بیحاصلان سرا پا اندوه در کمینند
چیزی نروید از بید جز آرزوی زانو
تغییر وضع تسلیم بر غنچه هم ستم کرد
یارب پی چه راحت‌ گشتم عدوی زانو
بیدل چو موج‌ گوهر در فکر خوبش خشکم
پیشانی‌ام قدح زد اما به‌ جوی زانو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از بسکه ضعف طاقت بوسید روی زانو
خط جبین غلط خورد آخر به موی زانو
هوش مصنوعی: به خاطر خستگی و ناتوانی، آنقدر زانوهایم را بوسیدم که خط پیشانی‌ام تغییر کرد و در نهایت به موی زانو رسید.
آبم در‌ین ادبگاه از شرم غفلت شرم
سر بر هوا نشاید تسلیم خوی زانو
هوش مصنوعی: در این محیط روحی و معنوی، آب وجودم به خاطر شرم از غفلت، نمی‌تواند سرش را بالا ببرد و خود را تسلیم کند؛ بلکه باید بر زانو بیفتد.
کو معبد حضوری‌ کز ما برد رعونت
صد حیف پیرگشتیم در جستجوی زانو
هوش مصنوعی: کجاست معبدی که ما را از غرور و خودبینی دور کند؟ افسوس که ما در جستجوی آن به پیری رسیده‌ایم و هنوز نتوانسته‌ایم به آن دست پیدا کنیم.
هر جلوه را درین بزم آیینه است منظور
تمثال دل مجو‌بید نادیده روی زانو
هوش مصنوعی: هر نمایشی در این مجلس همانند آینه‌ای است که تصویر آن را منعکس می‌کند. بنابراین، به دنبال جستجوی دل خود و زیبایی‌ام نروید؛ که آن را با چشم غیرمسلط نمی‌توان مشاهده کرد.
شکر قد دوتایم امروز فرض گردید
عمریست می‌کشیدم گردن به سوی زانو
هوش مصنوعی: امروز احساس می‌کنم که شکر قد و قواره‌ام دو برابر است و مدت زیادی است که برای رسیدن به این حالت، همواره به سمت زانویم خمیده‌ام.
مشق دبیر اسرار چندین نشست دارد
اما نمی‌توان خواند حرف مگوی زانو
هوش مصنوعی: نوشتن و نوشتار به خودی خود نیاز به زمان و تمرین دارد، اما برخی از موضوعات و مطالب هستند که به دلیل پیچیدگی یا عدم وضوح، نمی‌توان به راحتی آن‌ها را درک کرد و فهماند. این بیت به این نکته اشاره دارد که برخی مسائل عمیق و پنهان وجود دارند که نمی‌توان آن‌ها را به سادگی بیان کرد.
چون برگ گل به یادت یک صبح غنچه بودم
شد عمر در جبینم خفته‌ست بوی زانو
هوش مصنوعی: در آن صبحی که به یاد تو بودم، مانند یک غنچه‌ی گل بودم. حالا عمرم به خواب رفته است و بوی زانویم را حس می‌کنم.
زین فکرهای باطل چیزی نمی‌گشاید
گیرم فتاده باشم سر درگلوی زانو
هوش مصنوعی: از این اندیشه‌های بیهوده هیچ بهره‌ای نمی‌برم، حتی اگر در سختی و تنگنا گرفتار شده باشم.
بیحاصلان سرا پا اندوه در کمینند
چیزی نروید از بید جز آرزوی زانو
هوش مصنوعی: افراد ناامید و بی‌اساس، تنها مشغول غم و اندوه هستند و در انتظار چیزی می‌مانند که از درخت بید جز آرزو و امیدی که در دل دارند، نتیجه‌ای حاصل نشود.
تغییر وضع تسلیم بر غنچه هم ستم کرد
یارب پی چه راحت‌ گشتم عدوی زانو
هوش مصنوعی: تغییر وضعیت تسلیم بر روی گلبرگ، ظلمی است. خدای من، به چه راحتی به زانو درآمدم و ناچاره شدم.
بیدل چو موج‌ گوهر در فکر خوبش خشکم
پیشانی‌ام قدح زد اما به‌ جوی زانو
هوش مصنوعی: بیدل مانند موجی است که در عمق دریا به جستجوی جواهرات خوب می‌پردازد. من در حالتی خشک و بی‌حال، سرم را که در اثر نگرانی به پایین افتاده، بر روی زانوانم گذاشته‌ام.