غزل شمارهٔ ۲۵۸۸
ای بیخبر به درد دل ما رسیده رو
شور سپند محفل حسرت شنیده رو
از پیچ و تاب دام هوس احتراز کن
زین دود همچو شعله غبار کشیده رو
زین گلستان که رنگ بهارش ندامتست
محمل به دوش آه چو صبحی دمیده رو
آخر ازین زیانکده نومید رفتنست
خواهی رفیق قافله خواهی جریده رو
در گلشنی که رنگ بهارش ندامتست
ای شبنم بهار تماشا ندیده رو
چون شعله در طریق فنا اضطراب چیست
ضبط نفس کن و قدمی آرمیده رو
در تنگنای خانهٔ گردون هلال وار
خواهی سرت به سقف نیاید خمیده رو
ای صبح کاروان فنا سخت بیکس است
بر روی خود همان نفس خود دیده رو
کیفیت گداز دل از می رساتر است
یک جرعه از قرابهٔ ما هم چشیده رو
شاید ز ترک جهد به جایی توان رسید
گامی در این بساط به پای بریده رو
ما از در امید وصالت نمیرویم
گو دل به حسرت آب شو و خون ز دیده رو
پیغام حسرت من بیدل رساندنی است
ای اشک یار میرود اینک دویده رو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بیخبر به درد دل ما رسیده رو
شور سپند محفل حسرت شنیده رو
هوش مصنوعی: ای آن که از غم و غصههای ما بیخبری، در جمعی که پر از آتش حسرت است، صدای درد دل ما را شنیدهای.
از پیچ و تاب دام هوس احتراز کن
زین دود همچو شعله غبار کشیده رو
هوش مصنوعی: از گزند وسوسهها دوری کن و از خشم و ناراحتی مثل دودی که در آتش میپیچد دور شو.
زین گلستان که رنگ بهارش ندامتست
محمل به دوش آه چو صبحی دمیده رو
هوش مصنوعی: از این گلستان که بهار آن حسرتانگیز است، با آهی سنگین مثل صبحی که دمیده، بار را بر دوش میگذاری و میروی.
آخر ازین زیانکده نومید رفتنست
خواهی رفیق قافله خواهی جریده رو
هوش مصنوعی: در نهایت، از این مکان ناامید کننده باید رفت. اگر میخواهی همسفر جماعت باشی یا به تنهایی قدم برداری، هر دو گزینه موجود است.
در گلشنی که رنگ بهارش ندامتست
ای شبنم بهار تماشا ندیده رو
هوش مصنوعی: در باغی که زیبایی تابستانش مایهی افسوس است، ای شبنم بهار، از زیباییات لذت نبر و خود را پنهان کن.
چون شعله در طریق فنا اضطراب چیست
ضبط نفس کن و قدمی آرمیده رو
هوش مصنوعی: در مسیر نابودی، مانند شعلهای در حال نوسان و اضطراب هستی. آرامش کن و با اطمینان قدمی بردار.
در تنگنای خانهٔ گردون هلال وار
خواهی سرت به سقف نیاید خمیده رو
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشواره زندگی، اگر خود را خمیده و محدود احساس کنی، باید سعی کنی که به افقهای بالاتر نگاه کنی و اجازه ندهی که این تنگنا تو را به زمین بزند.
ای صبح کاروان فنا سخت بیکس است
بر روی خود همان نفس خود دیده رو
هوش مصنوعی: ای صبح، کاروان فنا به شدت تنهاست، زیرا بر چهرهاش فقط نفس خود را مشاهده میکند.
کیفیت گداز دل از می رساتر است
یک جرعه از قرابهٔ ما هم چشیده رو
هوش مصنوعی: حالت نرم و شعلهور دل به می شراب شبیهتر است، فقط یک جرعه از پیالهٔ ما را هم بچش.
شاید ز ترک جهد به جایی توان رسید
گامی در این بساط به پای بریده رو
هوش مصنوعی: شاید با تلاش و کوشش بتوان به موفقیتی دست یافت، حتی اگر گامهایی که برمیداریم ناقص و نامطمئن باشد.
ما از در امید وصالت نمیرویم
گو دل به حسرت آب شو و خون ز دیده رو
هوش مصنوعی: ما به خاطر امید به وصال تو نمیرویم، حالا که دل ما پر از حسرت است، بهتر است که مانند آب بریزیم و اشکهامان را از چشمانمان بریزیم.
پیغام حسرت من بیدل رساندنی است
ای اشک یار میرود اینک دویده رو
هوش مصنوعی: اشک من مانند پیامی از حسرت است که باید به بیدل برسد. ای اشک، یار من اکنون در حال رفتن است و من به شدت ناراحتم.

بیدل دهلوی