گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۸۲

نمی‌گویم به عشرتگاه مجنون جهد پیمارو
غبار خانمان لختی بروب از دل به صحرا رو
جهانی می‌کشد بر دوش فرصت بار ناکامی
تو هم امروز بنشین در سر این راه و فردا رو
نمی‌باید سپند مجمر افسردگی بودن
به پستی پایمالی اندکی با ناله بالا رو
چو آواز جرس تجرید آزادی غنیمت دان
برون زین کاروانها دامن خود گیر و تنها رو
پیام یار می‌آید کنون ننگ است خودداری
عرق واری به حسرت آب کن دل را و از جا رو
تلاش گوهر نایاب جهدی تند می‌خواهد
اگر مردی به غواصی زن و بیرون دریا رو
درین محفل به نومیدی چه لازم زندگی کردن
دو روزی هر چه پیش آید طرب کن یا ز دنیا رو
نهال گلشن اقبال پر معکوس می‌بالد
به رنگ شمع سر چندانکه افرازی ته پا رو
جنون حرص بی‌وضع قناعت بر نمی‌آید
تسلی دشمنی چون عمر مفلس در تمنا رو
مباش از دستگاه همت اهل فنا غافل
همه گر پشه باشی چون پر افشاندی به عنقا رو
غبار من زحد برداشت ابرام زمینگیری
مبادا عشق فرماید که برخیز از در ما رو
به طبع دوستان یادت گرانی می‌کند بیدل
به دامان فراموشی بزن دست و ز دلها رو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی‌گویم به عشرتگاه مجنون جهد پیمارو
غبار خانمان لختی بروب از دل به صحرا رو
هوش مصنوعی: نمی‌گویم که به خوشی‌های سرزمین مجنون بروی، اما کمی تلاش کن و غبار دل را پاک کن و از مشکلات خود دور شو و به آرامش فکر کن.
جهانی می‌کشد بر دوش فرصت بار ناکامی
تو هم امروز بنشین در سر این راه و فردا رو
هوش مصنوعی: دنیا بر دوش خود بار ناکامی‌های تو را حمل می‌کند. هم‌اکنون در این مسیر بمان و فردا به جلو برو.
نمی‌باید سپند مجمر افسردگی بودن
به پستی پایمالی اندکی با ناله بالا رو
هوش مصنوعی: نباید اجازه داد که احساسات منفی ما را به زمین بکوبند، بلکه باید با تلاش و ناله‌ای آرام سعی در بلند شدن و بهبود وضعیت داشت.
چو آواز جرس تجرید آزادی غنیمت دان
برون زین کاروانها دامن خود گیر و تنها رو
هوش مصنوعی: صدای جرس نشانه‌ای از آزادی است، از این فرصت بهره ببر و از کاروان‌ها جدا شو و به سمت مقصد خود برو.
پیام یار می‌آید کنون ننگ است خودداری
عرق واری به حسرت آب کن دل را و از جا رو
هوش مصنوعی: پیام محبوب اکنون به ما رسیده است؛ در این لحظه، جایز نیست که از آن غافل بمانیم. با حسرت به یاد آبی که داشته‌ایم، دل را آماده کن و از موقعیت فعلی خارج شو.
تلاش گوهر نایاب جهدی تند می‌خواهد
اگر مردی به غواصی زن و بیرون دریا رو
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن چیزهای با ارزش و نایاب، باید تلاش و کوشش زیادی کرد. اگر کسی در پی رسیدن به این گنجینه‌ها باشد، باید با عزم و اراده قوی وارد عمل شود.
درین محفل به نومیدی چه لازم زندگی کردن
دو روزی هر چه پیش آید طرب کن یا ز دنیا رو
هوش مصنوعی: در این جمع وقتی که امیدی نیست، زندگی کردن چه فایده‌ای دارد؟ هر چه پیش آید، شاد باش یا اگر نمی‌توانی شاد زندگی کنی، از این دنیا روی گردان.
نهال گلشن اقبال پر معکوس می‌بالد
به رنگ شمع سر چندانکه افرازی ته پا رو
هوش مصنوعی: درخت جوانی که در باغ خوشبختی رشد می‌کند، به رنگ شمع می‌درخشد، گویی هرچقدر که بالاتر می‌روی، ریشه‌هایش در زمین محکم‌تر می‌شوند.
جنون حرص بی‌وضع قناعت بر نمی‌آید
تسلی دشمنی چون عمر مفلس در تمنا رو
هوش مصنوعی: دچار جنون و طمع نمی‌توان به قناعت و بی‌نیازی دست یافت. مانند عمری که به خاطر نیازش دائماً در طلب است، باید از دشمنی و حسادت دوری کرد.
مباش از دستگاه همت اهل فنا غافل
همه گر پشه باشی چون پر افشاندی به عنقا رو
هوش مصنوعی: از تلاش و اراده کسانی که در حال از بین رفتن هستند غافل نباش. حتی اگر تو هم مانند پشه‌ای کوچک باشی، وقتی تصمیم به پروازی بزرگ بگیری، به بلندای آسمان خواهی رسید.
غبار من زحد برداشت ابرام زمینگیری
مبادا عشق فرماید که برخیز از در ما رو
هوش مصنوعی: غبار و آلودگی من بیشتر از حد شده است، امیدوارم زمین‌گیر نشوم. عشق نگوید که از در ما برو بیرون و برخیز.
به طبع دوستان یادت گرانی می‌کند بیدل
به دامان فراموشی بزن دست و ز دلها رو
هوش مصنوعی: یاد دوستان در دل آدم سنگینی می‌کند؛ پس باید با فراموشی، دل را سبک کنی و از دل‌ها فاصله بگیری.