غزل شمارهٔ ۲۵۸
کلک مصوراز چه ننگ،کرد نظربهسوی ما
رنگ شکسته غیرشرم خنده نزدبه روی ما
چارهٔ عیب زندگی غیر عدمکه میکند
سخت به روی ما فتاد بخیهٔ بیرفوی ما
باهمه وضع پیش و پس نیستکسی خلافکس
زشتی ما نمود وبس آینه را عدوی ما
میگذرد نسیم مصر بالگشا از این چمن
لیک دماغگلکراست تا برسد به بوی ما
غفلت خلق بوده است مخملکارگاه صنع
چشم بهخواب نازدوخت چون مژه موبه موی ما
دل بهشکست عهد بست، تا نفس از فغان نشست
معنی ناک آفرید چینی آرزوی ما
نیست به باغ خشک وترمغزتأملی دگر
سر به هوا چو موی سر ریشه زد ازکدوی ما
ذوق تعین هوس، رنج تعلق است و بس
میفشرد تکلف بند قباگلوی ما
سعی طهارت دوام برد ز ما صفای دل
کار تیممی نکرد خاک بسر وضوی ما
در پس زانوی ادب خشک بجا نشستهایم
ننگتری چراکشد موجگوهر سبوی ما
طفل تجاهل هوس فاخته داشت در قفس
گشت زعشق منفعلکوکوی هرزهگوی ما
بیدل ازین بهار رفت برگ طراوت وفا
برکه نماید انفعال رنگ پریده روی ما
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کلک مصوراز چه ننگ،کرد نظربهسوی ما
رنگ شکسته غیرشرم خنده نزدبه روی ما
هوش مصنوعی: نقاشی که با رنگها نقاشی میکند، از چه ننگی به ما نگاه میکند، در حالی که با شکستن رنگها به ما میخندد و شرم ندارد.
چارهٔ عیب زندگی غیر عدمکه میکند
سخت به روی ما فتاد بخیهٔ بیرفوی ما
هوش مصنوعی: مشکل زندگی جز از بین رفتن نیست و این زخمهای عمیق که بر ما افتاده، درمانی ندارد.
باهمه وضع پیش و پس نیستکسی خلافکس
زشتی ما نمود وبس آینه را عدوی ما
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند با وضعیتی که دارد، به دیگران نیکی یا بدی بکند، چرا که زشتی ما خود را در آینهای نشان میدهد که دشمن ماست.
میگذرد نسیم مصر بالگشا از این چمن
لیک دماغگلکراست تا برسد به بوی ما
هوش مصنوعی: نسیم ملایم از مصر به این باغ میگذرد و بالهایش را باز میکند، اما تنها عطر و بوی گلهای ماست که برای آن جذابیتی دارد.
غفلت خلق بوده است مخملکارگاه صنع
چشم بهخواب نازدوخت چون مژه موبه موی ما
هوش مصنوعی: غفلت مردم باعث شده است که خالق و سازنده جهان، در کارگاه صنع خود همچون مخمل، با نرمی و لطافت خواب دیده و مژههای ما را به زیبایی و دقت بافته باشد.
دل بهشکست عهد بست، تا نفس از فغان نشست
معنی ناک آفرید چینی آرزوی ما
هوش مصنوعی: دل بهشکست عهد بست، یعنی قلب به درد و شکست مبتلا شد و پیمانی را که با خودش داشت، زیر پا گذاشت. حالا که نفس به سختی و با فغان و ناله میکشد، دیگر آرزوی ما به اندازهای ناکام و نابود شده که هیچ امیدی به تحقق آن نیست. این درد و ناامیدی، ما را به یک حالت چینی و شکننده در آرزوهایمان رسانده است.
نیست به باغ خشک وترمغزتأملی دگر
سر به هوا چو موی سر ریشه زد ازکدوی ما
هوش مصنوعی: در باغی که خشک و بیحیات است، هیچ چیزی برای فکر کردن وجود ندارد. مانند موهایی که در آسمان پراکنده شدهاند، ریشهام به کدوهای ما وصل شده است.
ذوق تعین هوس، رنج تعلق است و بس
میفشرد تکلف بند قباگلوی ما
هوش مصنوعی: لذت و شوقی که از متمایز کردن خواستهها و آرزوها به دست میآید، تنها درد و رنج ارتباط و وابستگی را به همراه دارد و موجب میشود که فشار و سنگینی خواستهها بر گردن ما احساس شود.
سعی طهارت دوام برد ز ما صفای دل
کار تیممی نکرد خاک بسر وضوی ما
هوش مصنوعی: کوشش برای پاکیزگی دل از ما استمرار دارد و در پی آن، دل صاف و زلال است. برای پاک شدن، هیچ نیازی به خاک و تیمم نیست، چرا که وضوی واقعی ما در دل است.
در پس زانوی ادب خشک بجا نشستهایم
ننگتری چراکشد موجگوهر سبوی ما
هوش مصنوعی: ما با احترام و ادب در کنار هم نشستهایم، حالا چرا باید آبروی ما به خطر بیفتد و مانند امواج دریا، گوهری که در ظرف ماست، به بیرون بریزد؟
طفل تجاهل هوس فاخته داشت در قفس
گشت زعشق منفعلکوکوی هرزهگوی ما
هوش مصنوعی: یک کودک که از حقیقت میگذرد، در قفس، به عشق و آزادی فکر میکند و تحت تأثیر صدای شیرین و جذاب پرندهای بیهدف، دچار سرگشتگی و سردرگمی میشود.
بیدل ازین بهار رفت برگ طراوت وفا
برکه نماید انفعال رنگ پریده روی ما
هوش مصنوعی: در این بهار، بیدل دیگر نیامده و برگهای سبز و تازه وفا را به تصویر نمیکشد؛ و حالا حالمان به قدری خراب است که رنگ و رویمان مانند آب بیرمق و کمرنگ است.
حاشیه ها
1394/09/15 17:12
حمید زارعی
مصرع دوم بیت شش رو تصحیح کنید لطفن:
دل بهشکست عهد بست، تا نفس از فغان نشست
معنی (نازک) آفرید چینی آرزوی ما