گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۷۸

هر چند دورم از چمن جلوه‌گاه او
میخانه است شوق به یاد نگاه او
دارم دلی به سینه‌ کز افسون نرگست
فیروز نیست سرمه به روز سیاه او
آنجا که از اسیر تو جرأت طلب‌ کنند
جز شرم نیستی‌که شود عذر خواه او
خوبی ز الفت ذقنت ره به در نبرد
یوسف از آن‌گریخت در آغوش چاه او
غافل ز خط مباش‌که صفهای ناز حسن
درهم شکسته است غبار سپاه او
در وادیی که شرم نقاهت گشوده است
بر چشم نقش پا مژه پوشد گیاه او
محتاج عرض نیست شکوه غرور عشق
گردون چو آستین شکند دستگاه او
نقش قدم نگشته مسیر نمی‌شود
آیینه داری سر تسلیم راه او
بر سرکشان چرا نفروشیم ناز عجز
ما را شکسته‌اند به یاد کلاه او
شمعی ‌که محو انجمن انتظار توست
آیینه بر سر مژه بندد نگاه او
بیدل به یاد سرو تو در خون تپید، لیک
موزون نگشت یک الف از مشق آه او

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر چند دورم از چمن جلوه‌گاه او
میخانه است شوق به یاد نگاه او
هوش مصنوعی: هرچند از باغ و بهشت او دور هستم، اما یاد و شوق به نگاه او مانند میخانه‌ای است که مرا سرشار از شور و شادی می‌کند.
دارم دلی به سینه‌ کز افسون نرگست
فیروز نیست سرمه به روز سیاه او
هوش مصنوعی: دل من به خاطر افسون نگاه تو، دیگر آرامی ندارد و در روزهای تیره و تار خود، هیچ چیزی نمی‌تواند به آن روشنی بدهد.
آنجا که از اسیر تو جرأت طلب‌ کنند
جز شرم نیستی‌که شود عذر خواه او
هوش مصنوعی: در جایی که از دل بستگی و تسلط تو به دیگران، جرأت می‌جویند، تنها شرم و ناتوانی توست که می‌تواند بهانه‌ای برای عذرخواهی شود.
خوبی ز الفت ذقنت ره به در نبرد
یوسف از آن‌گریخت در آغوش چاه او
هوش مصنوعی: خوبی و عشق می‌تواند انسان را از مشکلات و موانع نجات دهد. یوسف از دست مشکلات و دردها به چاه پناه برد، اما عشق و الفت او را در این راه کمک کرد.
غافل ز خط مباش‌که صفهای ناز حسن
درهم شکسته است غبار سپاه او
هوش مصنوعی: از دقت و توجه غافل نباش؛ زیرا زیبایی‌های دلربا به هم ریخته و نمایان شده‌اند. تمرکز بر او را فراموش نکن.
در وادیی که شرم نقاهت گشوده است
بر چشم نقش پا مژه پوشد گیاه او
هوش مصنوعی: در محیطی که نشانه‌های ضعف و ناتوانی نمایان است، گیاه با خجالت و احتیاط به شکلی نرم و لطیف عمل می‌کند و خود را از دید پنهان می‌سازد.
محتاج عرض نیست شکوه غرور عشق
گردون چو آستین شکند دستگاه او
هوش مصنوعی: عشق به قدری بزرگ و قدرتمند است که نیازی به اظهار و بیان ندارد. حتی اگر شرایط سخت شود و obstacles پیش بیاید، عشق همچنان توانایی راه‌یابی و پیروزی دارد.
نقش قدم نگشته مسیر نمی‌شود
آیینه داری سر تسلیم راه او
هوش مصنوعی: اگر در مسیر قدم نگذاشته‌ای، نمی‌توانی آن را بشناسی. تنها کسی که تسلیم راه او شده، می‌تواند آینه‌ای برای شناخت آن مسیر باشد.
بر سرکشان چرا نفروشیم ناز عجز
ما را شکسته‌اند به یاد کلاه او
هوش مصنوعی: چرا به متمردان ناز کنیم؟ آنها ضعف ما را به یاد کلاهی که به سر دارند، شکسته‌اند.
شمعی ‌که محو انجمن انتظار توست
آیینه بر سر مژه بندد نگاه او
هوش مصنوعی: شمعی که در انتظار تو در جمع دیگران درخشیده است، به زیبایی و با دقت به چشمان او نگاه می‌کند.
بیدل به یاد سرو تو در خون تپید، لیک
موزون نگشت یک الف از مشق آه او
هوش مصنوعی: بیدل به خاطر یاد تو به شدت ناراحت و اندوهگین شد، اما احساسات و دردش به گونه‌ای نیست که بتواند به زیبایی و نظم افکارش را بیان کند.

حاشیه ها

1398/04/23 16:06
فاطمه

مُیَسَّر، مسیر تایپ شده لطفا اصلاح بفرمایید