غزل شمارهٔ ۲۵۷۴
گر از موج گهر نشنیدهای رمز خروش او
بیا شور تبسم بشنو از لعل خموش او
حیا ساقیست چندانی که حسنش رنگ گرداند
ز شبنم میزند ساغر بهار گلفروش او
چمن جام طرب در جلوهٔ شاخ گلی دارد
که خم گردید از بار سبوی غنچه دوش او
ندانم بوالهوس از گردش ساغر چه پیماید
که شد پا در رکاب از صورت پیمانه هوش او
خروشی میکند توفان چه از دانا چه از نادان
جهان خمخانهای دارد که این رنگ است جوش او
نباید بودن از پشت و رخ کار جهان غافل
چو زنبور عسل نیشی است در دنبال نوش او
غرور خود سری را چارهٔ دیگر نمیباشد
مگر گردد خیال خاک گشتن عیب پوش او
نوای صور هم مشکل گشاید گوش استغنا
چه نازم بر دل افسرده و ساز خروش او
زبان بوی گل جز غنچه بیدل کس نمیفهمد
فغان نازکی دارم اگر افتد به گوش او
غزل شمارهٔ ۲۵۷۳: لباس کعبه پوشید از خط مشکین عذار اوغزل شمارهٔ ۲۵۷۵: من سنگدل چه اثر برم زحضور ذکر دوام او
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر از موج گهر نشنیدهای رمز خروش او
بیا شور تبسم بشنو از لعل خموش او
هوش مصنوعی: اگر از صدا و تلاطم دریا چیزی نشنیدهای، بیایید زیبایی و شادی را از لبخند خاموش این گوهر بشنوید.
حیا ساقیست چندانی که حسنش رنگ گرداند
ز شبنم میزند ساغر بهار گلفروش او
هوش مصنوعی: شرم و حیا همچون ساقیای است که آنقدر زیباست که زیباییاش رنگ شگفتی به صورت میدهد و همانگونه که بهار گلها را میفروشد، او نیز ساغر را پر از شراب میکند.
چمن جام طرب در جلوهٔ شاخ گلی دارد
که خم گردید از بار سبوی غنچه دوش او
هوش مصنوعی: چمن، ظرف شادی و نشاطی است که جلوهای زیبا از شاخ گلی را به نمایش میگذارد. این گل به خاطر سنگینی بار غنچهای که در دیشب داشت، خم شده است.
ندانم بوالهوس از گردش ساغر چه پیماید
که شد پا در رکاب از صورت پیمانه هوش او
هوش مصنوعی: نمیدانم که بوالهوس (شخصی که به خوشگذرانی و لذتجویی مشغول است) با نوشیدن از ساغر (جام) چه تجربهای خواهد کرد، اما میدانم که از نشانههای زیبایی و جذابیتش دیوانه شده و به سوی آن جذب شده است.
خروشی میکند توفان چه از دانا چه از نادان
جهان خمخانهای دارد که این رنگ است جوش او
هوش مصنوعی: توفان به هیاهویی میافتد که هم از دانایان و هم از نادانان برمیخیزد. این دنیا مانند یک خمخانه است که رنگ و جوش زندگی در آن جریان دارد.
نباید بودن از پشت و رخ کار جهان غافل
چو زنبور عسل نیشی است در دنبال نوش او
هوش مصنوعی: انسان نباید از پشتکار و حرکتهای دنیا غافل باشد، زیرا مانند زنبور عسل است که در پی شهد میگردد، در حالی که نیش او در تعقیب آن است.
غرور خود سری را چارهٔ دیگر نمیباشد
مگر گردد خیال خاک گشتن عیب پوش او
هوش مصنوعی: غرور و خودرایی راهی برای حل مشکلاتش ندارد، مگر اینکه به فکر افتد که در نهایت به خاک میرود و این واقعیت میتواند به او کمک کند عیبهایش را بپوشاند.
نوای صور هم مشکل گشاید گوش استغنا
چه نازم بر دل افسرده و ساز خروش او
هوش مصنوعی: صدای ساز و سازها میتواند مشکلات را حل کند، اما گوش شنوا و دل آرام میتواند به خوبی از آن لذت ببرد. البته نمیتوانم به دل شادابام به خاطر غم و غصهام دل خوش کنم.
زبان بوی گل جز غنچه بیدل کس نمیفهمد
فغان نازکی دارم اگر افتد به گوش او
هوش مصنوعی: فقط غنچهی بیدل میتواند عطر زبان گل را درک کند. من فریادی نرم و ملایم دارم که اگر به گوش او برسد، شاید متوجه شود.

بیدل دهلوی