گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۵۸

بی‌سراغی نیست ‌گرد هستی وحشت ‌کمین
نقش پای جلوه‌ای داریم در خط جبین
بندگی ننگ‌ کجی از طینت ما می‌برد
می تراود راستی در سجده از نقش نگین
وضع نخوت خاکیان را صرفهٔ آرام نیست
گردباد آشفتگی می‌چیند از چین جبین
جلوهٔ اسباب منظور تغافل خوشتر است
سخت مکروه‌ست دنیا چشم اگر داری ببین
اهل دنیا در تلاش غارت یکدیگرند
خانهٔ شطرنج را همسایه نگذارد کمین
اعتبارات غرور و عجز ما پیداست چیست
از نفس یک پیرهن بالیده‌تر آه حزین
خاکساری طینت‌ گل ‌کردن تشویش نیست
گر قیامت خیزد از جا بر نمی‌خیزد زمین
از حلاوتهای دنیا سوختن خرمن ‌کنید
کو حصول شمع‌،‌ گیرم موم دارد انگبین
زندگانی دامگاه اینقدر تزویر نیست
از شمار سبحهٔ زاهد عرق ریز است دین
وضع خاموشی محیط عافیت موج است و بس
از حباب اینجا نفس دارد حصاری آهنین
دوری اصل اینقدر کلفت سراغ نیستی است
کرد آتش را وداع سنگ خاکستر نشین
بیدل امشب در هوای دامنش‌گل می‌کند
همچو شاخ‌ گل مرا صد پنجه از یک آستین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌سراغی نیست ‌گرد هستی وحشت ‌کمین
نقش پای جلوه‌ای داریم در خط جبین
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به وجود و تأثیر انسان بر جهان هستی اشاره شده است. وجود انسان به رغم بی‌سراغی و غیابی که دارد، همچنان در جستجوی زیبایی‌ها و جلوه‌ها است. این تجربه، مانند تصویری بر پیشانی زندگی نقش می‌بندد و نشان‌دهنده آثار وجود ما در این جهان است.
بندگی ننگ‌ کجی از طینت ما می‌برد
می تراود راستی در سجده از نقش نگین
هوش مصنوعی: ما به دلیل ذات و طبیعت خود، از بندگی و خضوع کناره‌گیری می‌کنیم، اما در عین حال، حقیقت و صداقت در لحظات سجده و عبودیت به وضوح نمایان می‌شود.
وضع نخوت خاکیان را صرفهٔ آرام نیست
گردباد آشفتگی می‌چیند از چین جبین
هوش مصنوعی: وضعیت خودپسندی و تجمل‌گرایی انسان‌ها به سادگی قابل تحمل نیست، زیرا طوفان‌های ناگهانی از نشانه‌های ظاهری آن‌ها پرده برمی‌دارد.
جلوهٔ اسباب منظور تغافل خوشتر است
سخت مکروه‌ست دنیا چشم اگر داری ببین
هوش مصنوعی: ظاهر وسایل دنیا برای غفلت از مسائل اصلی خوشایندتر است. اما اگر چشمی برای دیدن حقیقت داشته باشی، دنیای فریبنده بسیار ناخوشایند و ناپسند است.
اهل دنیا در تلاش غارت یکدیگرند
خانهٔ شطرنج را همسایه نگذارد کمین
هوش مصنوعی: مردم دنیا در تلاش‌اند که یکدیگر را به زور و فریب بربایند، حتی در بازی شطرنج، همسایه هم اجازه نمی‌دهد که به آسودگی کسی کمین کند.
اعتبارات غرور و عجز ما پیداست چیست
از نفس یک پیرهن بالیده‌تر آه حزین
هوش مصنوعی: غرور و ناتوانی ما به وضوح مشخص است. چه چیز از نفس یک پیرهن، با همه زیبایی و ظاهری که دارد، بالاتر است به جز اندوه و ناامیدی؟
خاکساری طینت‌ گل ‌کردن تشویش نیست
گر قیامت خیزد از جا بر نمی‌خیزد زمین
هوش مصنوعی: اینجا اشاره به این دارد که انسانی که از خاک و گل ساخته شده، در برابر مشکلات و نگرانی‌ها بی‌خیال و بی‌تفاوت است. اگرچه ممکن است روزی قیامتی و یا تغییری بزرگ در دنیا رخ دهد، زمین و موجوداتش همچنان به حال خود ادامه می‌دهند و از جای خود تکان نمی‌خورند. این نشاندهنده ثبات و پایداری در برابر آشفتگی‌های زندگی است.
از حلاوتهای دنیا سوختن خرمن ‌کنید
کو حصول شمع‌،‌ گیرم موم دارد انگبین
هوش مصنوعی: از لذت‌های دنیا باید به گونه‌ای استفاده کرد که به بیداری و روشنی مرتبط شود، هرچند که ممکن است ظاهراً شیرین و وسوسه‌انگیز باشد.
زندگانی دامگاه اینقدر تزویر نیست
از شمار سبحهٔ زاهد عرق ریز است دین
هوش مصنوعی: زندگی این‌گونه نیست که در آن فقط ظاهر و تظاهر مهم باشد، بلکه از تعداد دانه‌های تسبیح زاهد، همواره احساسات واقعی و عرق ریختن برای دین و ایمان اهمیت دارد.
وضع خاموشی محیط عافیت موج است و بس
از حباب اینجا نفس دارد حصاری آهنین
هوش مصنوعی: محیط آرام و ساکن، نشانه‌ای از امنیت و سلامت است و تنها به خاطر حباب‌های ظاهری است. در واقع، پشت این آرامش، یک حفاظ محکم و آهنین وجود دارد که از ما محافظت می‌کند.
دوری اصل اینقدر کلفت سراغ نیستی است
کرد آتش را وداع سنگ خاکستر نشین
هوش مصنوعی: دوری سبب می‌شود که آدمی به سختی و مشکلات مواجه شود. این دوری مانند آتش سوزانی است که باید با آن وداع کرد، و در نهایت تنها خاکستر و نشانه‌هایی از وجودش باقی می‌ماند.
بیدل امشب در هوای دامنش‌گل می‌کند
همچو شاخ‌ گل مرا صد پنجه از یک آستین
هوش مصنوعی: بیدل امشب در فضایی که دامنش را به دست دارد، شبیه به شاخۀ گلی می‌روید و از یک آستین او، صد پنجه بیرون آمده است.