گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۳۷

چنین کشتهٔ حسرت کیستم من؟
که چون ‌آتش از سوختن زیستم من
نه شادم نه محزون، نه خاکم نه ‌گردون
نه لفظم نه مضمون، چه معنیستم من؟
نه خاک آستانم، نه چرخ آشیانم
پری می‌فشانم، کجاییستم من؟
اگر فانی‌ام, چیست این شور هستی؟
وگر باقی‌ام، از چه فانیستم من؟
بناز ای تخیل، ببال ای توهم
که هستی گمان دارم و نیستم من
هوایی در آتش فکنده‌ست نعلم
اگر خاک گردم، نمی‌ایستم من
نوایی ندارم نفس می‌شمارم
اگر ساز عبرت نی‌ام، چیستم من؟
بخندید ای قدردانان فرصت
که‌ یک خنده برخویش نگریستم من
در این غمکده ‌کس ممیراد یارب
به مرگی که بی‌دوستان زیستم من
جهان گو به سامان هستی بنازد
کمالم همین بس که من نیستم من
به این یک نفس عمر موهوم بیدل
فناتهمت شخص باقیستم من

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین کشتهٔ حسرت کیستم من؟
که چون ‌آتش از سوختن زیستم من
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به خاطر ناکامی‌ها و حسرت‌هایم مانند آتش می‌سوزم و زندگی‌ام را با درد و رنج سپری می‌کنم.
نه شادم نه محزون، نه خاکم نه ‌گردون
نه لفظم نه مضمون، چه معنیستم من؟
هوش مصنوعی: من نه خوشحال هستم و نه ناراحت، نه خاک زمینم و نه آسمان، نه کلامم و نه محتوای آن، پس من چه چیزی هستم؟
نه خاک آستانم، نه چرخ آشیانم
پری می‌فشانم، کجاییستم من؟
هوش مصنوعی: من نه خاک زیر پایم هستید و نه چرخ زندگی‌ام، بلکه من مانند یک پری در دنیا پراکنده‌ام و در جستجوی جایی خاص هستم.
اگر فانی‌ام, چیست این شور هستی؟
وگر باقی‌ام، از چه فانیستم من؟
هوش مصنوعی: اگر من فنا یافته‌ام، پس این احساس زندگی و شوق به چه علت است؟ و اگر من باقی‌ام، پس چرا در این عالم فانی قرار دارم؟
بناز ای تخیل، ببال ای توهم
که هستی گمان دارم و نیستم من
هوش مصنوعی: ای تخیل، به خود ببال و شکوه کن، چرا که من همیشه توهّم و خیال تو هستم و در واقع وجود ندارم.
هوایی در آتش فکنده‌ست نعلم
اگر خاک گردم، نمی‌ایستم من
هوش مصنوعی: هوا به قدری گرم و سوزان است که اگر هم به خاک تبدیل شوم، تسلیم نمی‌شوم و ایستادگی می‌کنم.
نوایی ندارم نفس می‌شمارم
اگر ساز عبرت نی‌ام، چیستم من؟
هوش مصنوعی: در درونم هیچ صدایی وجود ندارد و تنها به شمارش نفس‌هایم مشغولم. اگر آموزه‌ای برای عبرت‌آموزی نداشته باشم، پس من چه هویتی دارم؟
بخندید ای قدردانان فرصت
که‌ یک خنده برخویش نگریستم من
هوش مصنوعی: ای کسانی که قدر فرصت‌ها را می‌دانید، بخندید! چرا که من یک بار با خنده‌ام به خودم نگریستم.
در این غمکده ‌کس ممیراد یارب
به مرگی که بی‌دوستان زیستم من
هوش مصنوعی: در این مکان غم‌آلود، هیچ کس نمی‌میرد. ای کاش به مرگی بمیرم که در آن تنها نیستم و دوستانم همراه من هستند.
جهان گو به سامان هستی بنازد
کمالم همین بس که من نیستم من
هوش مصنوعی: جهان به نظم و تدبیر خود افتخار می‌کند، اما من به اندازه‌ی نبودن خود، به کمال رسیده‌ام.
به این یک نفس عمر موهوم بیدل
فناتهمت شخص باقیستم من
هوش مصنوعی: در این زندگی کوتاه و ناپایدار، من به نوعی به این اتهام برخورد کرده‌ام که وجودم همیشه باقی خواهد ماند.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"زیستن"
با صدای بهرام طالقانی (آلبوم قصه تو)

حاشیه ها

1393/11/03 22:02

در بیت یکی به اخر این طور درج شده "جهان گو به سامان هستی بنازد"
فکر میکنم "جهان کــو به سامان هستی بنازد" درست هست
+دوستانی که سواد بیشتری دارن اگر این حاشیه رو خواندن خوشحال میشم معنی "بیت سوم مصرع دوم" رو بنویسن

1397/09/28 16:11
بابک بامداد مهر

معنی بیت ،
نه خاکی هستم ونه آسمانی هستم ،پر وبالی می فشانم(پر ریختن و احتمالاپیرشدن وروبه زوال رفتن)درحالیکه معلوم نیست اهل کجایم.
(آسمانی یازمینی)
مضمون کلی برنامشخص بودن هستی گوینده دلالت دارد.
پایدارباشید

1403/07/24 17:09
بابک بامداد مهر

جهان گو به سامان هستی بنازد

کمالم همین بس که من نیستم من

به تمام دنیا بگو به شکل دادن هستی ببالد اما کمال من همین مقداراست که وجود من همین "من" نیست.به عبارت بهتر اگرتمام جهان به هستی دلخوش باشدکمال من در این است که به "نیستی" خود آگاهم و من را هیچ می دانم.