غزل شمارهٔ ۲۵۱۶
تمثال فنایم چه نشان؟ کو اثر من
خودبین نتوان یافتن آیینهگر من
گمکرده اثر چون نفس باز پسینم
کو هوش که از آینه پرسد خبر من
جمعیت شبنم گره بال هوایی ست
تدبیر اقامت چه کند با سفر من
در نسخهٔ تجرید تعلق چه حدیث است
چون نقطه اثر باخته زیر و زبر من
من آینه پردازم و دل شعبده انگیز
ترسم که مرا جلوه دهد در نظر من
چون ابر ز بس منفعل نشو و نمایم
پرواز عرق میشود از سعی پر من
زین سعی که جز لغزش پا هیچ ندارم
تا چند چو اشک ابله بندد کمر من
هر جا تپشم محو شد از خویش نهانم
شب در نفس سوخته دارد سحر من
تا بر الم بیکسیام ناله نخندد
از سرمه توان سایه فکندن به سر من
عریان تنیی هست درین معرکه بیدل
این جامه که تنگی ننماید بهبر من
غزل شمارهٔ ۲۵۱۵: جانکنیها چیده هستی تا عدم بنیاد منغزل شمارهٔ ۲۵۱۷: خار خار کیست در طبع الم تخمیر من
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تمثال فنایم چه نشان؟ کو اثر من
خودبین نتوان یافتن آیینهگر من
هوش مصنوعی: این شعر به این مفهوم اشاره دارد که اگر کسی خود را در فنا و زوال بیابد، دیگر هیچ نشانی از او باقی نخواهد ماند. از طرفی، فرد خودبین نمیتواند نشان خود را در آینه بیابد، زیرا آینه تنها واقعیت را نشان میدهد و از دیدگاه خودبینانه چیزی جز خودنمایی نمیبیند. در واقع، با از بین رفتن انسان، نشانهای از او باقی نمیماند و خودبینی مانع مشاهدهی حقیقت میشود.
گمکرده اثر چون نفس باز پسینم
کو هوش که از آینه پرسد خبر من
هوش مصنوعی: گمکردهام ردی از خودم را، مثل نفس که بهسختی برمیگردد. نمیدانم در کجا هستم و کسی هم از من خبری نمیگیرد.
جمعیت شبنم گره بال هوایی ست
تدبیر اقامت چه کند با سفر من
هوش مصنوعی: شبنمها در جمعیت خود مانند بالی از هوا هستند. در این شرایط، تدبیر برای ماندم چه کار میتواند با سفر من بکند؟
در نسخهٔ تجرید تعلق چه حدیث است
چون نقطه اثر باخته زیر و زبر من
هوش مصنوعی: در نسخهٔ تجرید، داستان تعلق و وابستگی چه معنایی دارد؟ مانند نقطهای که تأثیرش را از دست داده و زیر و زبر شدهام.
من آینه پردازم و دل شعبده انگیز
ترسم که مرا جلوه دهد در نظر من
هوش مصنوعی: من به مانند آینه هستم و دلام پر از دسیسه و ترفند است، میترسم که این دل من چیزی را به من نشان دهد که واقعی نیست.
چون ابر ز بس منفعل نشو و نمایم
پرواز عرق میشود از سعی پر من
هوش مصنوعی: به مانند ابر، زیاد تحت تأثیر قرار نگیر و تلاش کن تا به اوج برسی، چرا که در این تلاش، نتیجهای که به دست میآوری مانند عرقی است که از زحماتت نشأت میگیرد.
زین سعی که جز لغزش پا هیچ ندارم
تا چند چو اشک ابله بندد کمر من
هوش مصنوعی: به دلیل تلاشی که میکنم، هیچچیز جز لغزش پای خود نمیبینم. تا کی باید مانند اشک بیفکر، به زندگی ادامه دهم و کمرم را به زحمت و درد بسپارم؟
هر جا تپشم محو شد از خویش نهانم
شب در نفس سوخته دارد سحر من
هوش مصنوعی: هر جا که احساس کنم که از خودم محو گشتهام، در آن تاریکی شب، روح من که از درون سوخته است، یک صبح جدید را تجربه میکند.
تا بر الم بیکسیام ناله نخندد
از سرمه توان سایه فکندن به سر من
هوش مصنوعی: تا زمانی که در غم و اندوه هستم، هیچ کسی برای من نمیخندد، و نمیتوانم به آرامش برسم.
عریان تنیی هست درین معرکه بیدل
این جامه که تنگی ننماید بهبر من
هوش مصنوعی: در این معرکه، من تنها و عریان هستم، اما این لباس بهقدری تنگ است که نمیتوانم آن را بهراحتی بر تن کنم.

بیدل دهلوی