غزل شمارهٔ ۲۵۱۲
به وهم این و آن خون شد دل غفلتپرست من
وگرنه همچو صحرا دامن خود داشت دست من
تحیر در جنون می غلتد از نیرنگ تصویرم
ز پرواز نگاهکیست یارب رنگ بست من
سلامت متهم دارد بهکمظرفی حبابم را
محیطی میکنم تعمیر اگر بالد شکست من
حریف بیخودیها کیست کز چشم جنون پیما
خمستان در سر و پیمانه در دست است مست من
رفیقان چون نگه رفتند و من چون اشک درخاکم
زمینگیر ندامت ماند کوششهای پست من
ز برق آه دارم ناوکی درکیش نومیدی
حذر از جرأت ای ظالمکه پر صافست شست من
به این سستی که میبینم ز بخت نارسا بیدل
کشد نقاش مشکل هم به دامان تو دست من
غزل شمارهٔ ۲۵۱۱: محیط جلوهٔ او موج خیز است از سراب منغزل شمارهٔ ۲۵۱۳: ز شوخی تا قدح میگیرد آن بیدار مست من
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به وهم این و آن خون شد دل غفلتپرست من
وگرنه همچو صحرا دامن خود داشت دست من
هوش مصنوعی: دل من که گرفتار خیالهای دیگران بود، به خاطر غفلت و بیتوجهی به واقعیت، به درد و رنج افتاد. اما اگر نه، دلم میتوانست مانند دامن یک صحرا وسیع و آزاد باشد و از هر نوع اندیشهای دور باشد.
تحیر در جنون می غلتد از نیرنگ تصویرم
ز پرواز نگاهکیست یارب رنگ بست من
هوش مصنوعی: من در شگفتی و حیرت به سر میبرم. از نیرنگ او تصویری را در ذهنم میبینم که مرا از پرواز نگاه منحرف میکند. ای کاش میدانستم که این رنگ و لعاب از کجاست.
سلامت متهم دارد بهکمظرفی حبابم را
محیطی میکنم تعمیر اگر بالد شکست من
هوش مصنوعی: سلامت متهم به کم ظرفی من است؛ اگر حبابم را محیطی بسازم، آیا نمیتوانم دوباره بالهای شکستهام را ترمیم کنم؟
حریف بیخودیها کیست کز چشم جنون پیما
خمستان در سر و پیمانه در دست است مست من
هوش مصنوعی: در میان دیوانگی و بیخودی، کسی که میتواند رقابت کند، کیست؟ کسی که در حالت مستی، در دنیایی پر از شور و شوق به سر میبرد و کوزهاش را در دست دارد.
رفیقان چون نگه رفتند و من چون اشک درخاکم
زمینگیر ندامت ماند کوششهای پست من
هوش مصنوعی: دوستان وقتی رفتند، من مانند اشک به زمین افتادهام و در حسرت ندامت از تلاشهای بیثمر خود به دام افتادهام.
ز برق آه دارم ناوکی درکیش نومیدی
حذر از جرأت ای ظالمکه پر صافست شست من
هوش مصنوعی: از شدت ناامیدی، دلم نالهای سر میدهد و از تو، ای ستمگر، میخواهم که از شجاعت برحذر باشی، زیرا دست من پاک و بیآلایش است.
به این سستی که میبینم ز بخت نارسا بیدل
کشد نقاش مشکل هم به دامان تو دست من
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی از ناامیدی و سختیهایی که شاعر در زندگیاش تجربه کرده، اشاره دارد. او احساس میکند که شانس خوبی ندارد و در عین حال نقاشی که مشکلاتش را ترسیم میکند، به کمک او نمیآید. این بیان میتواند نشاندهنده حس حسرت و ناتوانی در تغییر شرایط باشد، در حالی که او هنوز امیدوار است که از طریق عشق یا معشوق، به آرامشی دست یابد.

بیدل دهلوی