گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۰۷

آزادی آخر بد باخت با من
رنج‌ کمر شد چینهای دامن
مزدور عجز است تسلیم الفت
دل هر چه برداشت ‌گشتم دو تا من
زیر و بم عمر روشن نگردید
کاین شور عبرت او بود یا من
یارب چه پرداخت سحر تعین
خلقی شهید است زین خونبها من
غافل مباشید از فهم اسرار
معنی خیالان یادی‌ست با من
دل بر که بندم رنگ از چه‌ گیرم
از هر دو عالم چون او جدا من
هر جا رسیدم یک نغمه دیدم
یارب کجایی‌ست این جابجا من
خود سنج وهمی با بیش و کم ساز
مفت ترازوست مثقال یا من
دل زین خرابات دیگر چه جوید
زد شیشه بر سنگ آمد صدا من
هنگامهٔ وهم بگذار مگذر
من تا کجا او، او تا کجا من
بیدل به خود هیچ طرفی نبستم
در معنی او بود این بیوفا من

اطلاعات

وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آزادی آخر بد باخت با من
رنج‌ کمر شد چینهای دامن
هوش مصنوعی: آزادی در نهایت برای من به سختی و درد تبدیل شد و چروک‌های دامنم نشانه‌ای از این رنج هستند.
مزدور عجز است تسلیم الفت
دل هر چه برداشت ‌گشتم دو تا من
هوش مصنوعی: عجز و ناتوانی وقتی با محبت قلبی درآمیزد، باعث می‌شود که دل از هر چیزی که بخواهد، دو قسمت شود و تسلیم اوضاع و شرایط شود.
زیر و بم عمر روشن نگردید
کاین شور عبرت او بود یا من
هوش مصنوعی: عمر من و فراز و نشیب‌هایش روشن نشد، آیا این که من دچار این شور و بی‌قراری هستم، نشانه عبرت است یا خود من؟
یارب چه پرداخت سحر تعین
خلقی شهید است زین خونبها من
هوش مصنوعی: ای خدای من، چه سرنوشتی برای این مخلوق رقم خورده است. این انسان به خاطر جانش، قربانی شده و در این راه، بهایی را پرداخته است.
غافل مباشید از فهم اسرار
معنی خیالان یادی‌ست با من
هوش مصنوعی: هرگز از درک عمیق معانی و رموز افکار و خیال‌ها غافل نشوید. این نکته مهم باید همواره در یاد شما باشد.
دل بر که بندم رنگ از چه‌ گیرم
از هر دو عالم چون او جدا من
هوش مصنوعی: دل من را به کدامین محبوب بسپارم و از چه رنگی بهره‌مند شوم، وقتی که او از هر دو جهان برای من جداست؟
هر جا رسیدم یک نغمه دیدم
یارب کجایی‌ست این جابجا من
هوش مصنوعی: هر جا که رفتم، یک آهنگ زیبا شنیدم. ای خدای من، تو کجایی که این تغییرات را ببینم؟
خود سنج وهمی با بیش و کم ساز
مفت ترازوست مثقال یا من
هوش مصنوعی: دراین بیت به این موضوع اشاره می‌شود که انسان باید خود را با معیارهایی دقیق و عادلانه بسنجید. مانند ترازویی که برای اندازه‌گیری دقیق وزن استفاده می‌شود، انسان هم باید توانایی‌ها و محدودیت‌های خود را با دقت بررسی کند. در این صورت، هر فرد می‌تواند ارزش واقعی خود را بشناسد و بهتر تصمیم بگیرد.
دل زین خرابات دیگر چه جوید
زد شیشه بر سنگ آمد صدا من
هوش مصنوعی: دل در این خرابه‌ها دیگر به دنبال چه چیزی است؟ صدای شکستن شیشه به سنگ، به گوش می‌رسد.
هنگامهٔ وهم بگذار مگذر
من تا کجا او، او تا کجا من
هوش مصنوعی: اجازه بده تا خودم را از این شلوغی و توهمات دور کنم و ببینم که او به کجا می‌رود و من به کجا می‌روم.
بیدل به خود هیچ طرفی نبستم
در معنی او بود این بیوفا من
هوش مصنوعی: من هیچ امیدی به خودم نبستم و به دنبال معنای واقعی او بودم، اما او به من وفا نکرد.