گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۰۰

ترشح مایه‌ای ناز دلی را محو احسان‌کن
تبسم می‌کند آیینه برگیر و نمکدان کن
طربگاه جهان رنگ استعداد می‌خواهد
در اینجا هر قدر آغوش‌گردی گل به دامان کن
شکست خودسری تسخیر صد حرص و هوس دارد
جهانی‌گبر از یک‌کشتن آتش مسلمان‌کن
بهار جلوه‌ای‌ گر اندکی از خود برون آیی
چو تخم از ربشه بیرون دادنی تحریک مژگان‌ کن
به گوشم از شبستان عدم آواز می‌آید
که چون طاووس اگر از بیضه وارستی چراغان کن
نگاه یار هر مژگان زدن درس رمی دارد
تو هم ای بیخبر از خود رو و گرد غزالان‌ کن
اگر در سایهٔ مژگان مورت جا دهد فرصت
به ‌راحت واکش و آرایش چتر سلیمان ‌کن
به دریا قطره ی گمگشته از هر موج می‌جوشد
فرو رو در گداز دل جهانی را گریبان‌ کن
به جرم بی‌گناهی سوختن هم حیرتی دارد
به رنگ شمع از هر عضو خویش آیینه عریان کن
نفس دزدیدنت کیفیت دل نقش می‌بندد
گهر انگاره‌ای داری به ضبط موج سوهان کن
ز خاک رفتگان بر دیده مشتی آب زن بیدل
بدین تدبیر دشوار دو عالم بر خود آسان کن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترشح مایه‌ای ناز دلی را محو احسان‌کن
تبسم می‌کند آیینه برگیر و نمکدان کن
هوش مصنوعی: مایه‌ای از زیبایی دل را به بینندگان نشان بده و با لبخندت حس مهربانی را منتقل کن. آینه را بردار و ادویه عشق را حاضر کن.
طربگاه جهان رنگ استعداد می‌خواهد
در اینجا هر قدر آغوش‌گردی گل به دامان کن
هوش مصنوعی: برای شادی و خوشحالی در این دنیا، به استعداد و توانایی نیاز داریم. در اینجا هر اندازه که می‌توانی عشق و زیبایی را در آغوش بگیری و به دامن خود بیاوری.
شکست خودسری تسخیر صد حرص و هوس دارد
جهانی‌گبر از یک‌کشتن آتش مسلمان‌کن
هوش مصنوعی: خودخواهی و سرسختی انسان می‌تواند باعث به دست آوردن آرزوها و خواسته‌های فراوانی شود. اما اگر کسی از خودخواهی دست بردارد و به دیگران توجه کند، می‌تواند آتش ایمان و اعتقاد را در دل‌ها روشن کند، به طوری که با یک عمل خوب و مثبتی که انجام می‌دهد، تغییرات بزرگی را ایجاد کند.
بهار جلوه‌ای‌ گر اندکی از خود برون آیی
چو تخم از ربشه بیرون دادنی تحریک مژگان‌ کن
هوش مصنوعی: اگر بهار کمی از زیبایی‌های خود را نمایش دهد، مانند تخمی که از ریشه خارج می‌شود، می‌تواند دل‌ها را با جلوه‌هایش به تپش درآورد و احساسات را بیدار کند.
به گوشم از شبستان عدم آواز می‌آید
که چون طاووس اگر از بیضه وارستی چراغان کن
هوش مصنوعی: در فضای عدم، صدایی به گوشم می‌رسد که به زیبایی طاووس است. این صدا مرا دعوت می‌کند تا اگر از قید و بندهای سخت رهایی یافتم، زندگی را با نور و شکوه پر کنم.
نگاه یار هر مژگان زدن درس رمی دارد
تو هم ای بیخبر از خود رو و گرد غزالان‌ کن
هوش مصنوعی: نگاه معشوق با هر پلک زدنش درسی از عشق و جاذبه می‌دهد. تو هم ای کسی که از خود بی‌خبری، روی خود را به سمت جاذبه‌های زیبایی همچون غزالان برگردان.
اگر در سایهٔ مژگان مورت جا دهد فرصت
به ‌راحت واکش و آرایش چتر سلیمان ‌کن
هوش مصنوعی: اگر فرصتی به تو دست بدهد، از آن به خوبی استفاده کن و خود را به زیبایی بیارای که مثل چتر سلیمان، با شکوه و جلال باشی.
به دریا قطره ی گمگشته از هر موج می‌جوشد
فرو رو در گداز دل جهانی را گریبان‌ کن
هوش مصنوعی: قطره‌ای که در دریا گم شده، از هر موجی به حرکت درمی‌آید. به عمق برو و دل جهانی را از احساسات پر کن.
به جرم بی‌گناهی سوختن هم حیرتی دارد
به رنگ شمع از هر عضو خویش آیینه عریان کن
هوش مصنوعی: سوختن به خاطر گناه نکردن خودش حیرت‌انگیز است، مانند شمعی که از هر قسمت وجودش، نوری بی‌پرده و روشن را نمایش می‌دهد.
نفس دزدیدنت کیفیت دل نقش می‌بندد
گهر انگاره‌ای داری به ضبط موج سوهان کن
هوش مصنوعی: وقتی تو را به طور پنهانی می‌دزدند، حالت احساسی‌ات باعث می‌شود که تصویری از دل ایجاد شود. آیا تو الماس خاصی داری که بتوانی به‌وسیله آن امواج را صاف‌ و مرتب کنی؟
ز خاک رفتگان بر دیده مشتی آب زن بیدل
بدین تدبیر دشوار دو عالم بر خود آسان کن
هوش مصنوعی: از خاک مردگان بر چشم خود کمی آب بریز تا به این شیوه، سختی‌های دو دنیا را بر خود آسان کنی.