غزل شمارهٔ ۲۴۹۱
دل گر نه داغ عشق فروزد کباب کن
در خانهای که گنج نیابی خراب کن
نامحرم کرشمهٔ الفت کسی مباد
باب ترحمیم زمانی عتاب کن
هستی فریب دولت بیدار خوردنست
خوابی تو هم به بالش ناز حباب کن
خلقی به زحمت سر بیمغز مبتلاست
با این کدو تو نیز شنای شراب کن
پیری چو صبح شبههٔ آثار زندگیست
این نسخه را به نقطهٔ شک انتخاب کن
گرد نفس شکست و تو داری غم جسد
اوراق رفت احاطهٔ جلد کتاب کن
یک حلقه قامتیم چه هستی کجا عدم
اینصفر را بههر چه پسندی حسابکن
بر گردن تصرف ادراک بستهاند
بیداریی که خدمت تعبیر خواب کن
رنگ قبول حوصلهٔ عجز ناز کیست
ای سایه ترک مکرمت آفتاب کن
جام مروت همه بر سنگ خورده است
زین دور خشک چشم توقع پر آب کن
گرد نمود فتنه ندارد سواد فقر
زین شام ریش صبح قیامت خضاب کن
بیدل ز اختیار برآ هر چه باد باد
فرصت کم است ترک درنگ و شتاب کن
غزل شمارهٔ ۲۴۹۰: هوس ها میدمد زین باغ جوش گل تماشا کنغزل شمارهٔ ۲۴۹۲: از دیده سراغ دل دیوانه طلب کن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل گر نه داغ عشق فروزد کباب کن
در خانهای که گنج نیابی خراب کن
هوش مصنوعی: اگر دل آدم آتش عشق را نداشته باشد، بهتر است مانند یک آشپز، در خانهای که در آن چیز ارزشمندی وجود ندارد، خرابکاری کند.
نامحرم کرشمهٔ الفت کسی مباد
باب ترحمیم زمانی عتاب کن
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که کسی که به ما علاقهمند نیست نباید از زیباییها یا محبتهای ما بهرهمند شود، و اگر روزی دل ما بر کسی نرم شود، نباید او را به خاطر این محبت بیش از حد نرمی کرد. باید در روابط خود مراقب باشیم و در مواقع لازم، تذکر یا تائید لازم را اعمال کنیم.
هستی فریب دولت بیدار خوردنست
خوابی تو هم به بالش ناز حباب کن
هوش مصنوعی: وجود و زندگی خود را به فریبهای دنیا و نازهایی که به خواب میروید، ندهید و در این خواب شیرین غرق نشوید.
خلقی به زحمت سر بیمغز مبتلاست
با این کدو تو نیز شنای شراب کن
هوش مصنوعی: افرادی به سختی و زحمت گرفتار مشکلات بیخودی هستند، پس تو هم به سراغ لذتهای زندگی برو و از خوشیها بهرهمند شو.
پیری چو صبح شبههٔ آثار زندگیست
این نسخه را به نقطهٔ شک انتخاب کن
هوش مصنوعی: پیر شدن مانند صبحی است که نشانههای زندگی را در خود دارد. این لحظه را به عنوان نقطهای برای تردید انتخاب کن.
گرد نفس شکست و تو داری غم جسد
اوراق رفت احاطهٔ جلد کتاب کن
هوش مصنوعی: نفس او در حال شکست است و تو همچنان در اندوه جسمی هستی که از بین رفته. بهتر است که به موضوعات عمیقتری بپردازی و خود را از محدودیتهای ظاهری آزاد کنی.
یک حلقه قامتیم چه هستی کجا عدم
اینصفر را بههر چه پسندی حسابکن
هوش مصنوعی: ما در یک دایرهای از قامت و وجودمان قرار داریم، ولی تو کجایی؟ هیچچیز به جز یک صفر نیستیم. هر چیزی که دوست داری، به حساب بیاور.
بر گردن تصرف ادراک بستهاند
بیداریی که خدمت تعبیر خواب کن
هوش مصنوعی: افرادی که به خواب و رویاها پرداختهاند، بر فهم و درک خود مسلط شدهاند و این بیداری، به توانایی آنها در تعبیر خوابها کمک میکند.
رنگ قبول حوصلهٔ عجز ناز کیست
ای سایه ترک مکرمت آفتاب کن
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در اینجا شاعر از کسی یا چیزی به نام "سایه" درخواست میکند که از ناز و پرنخوت خود دست بردارد و با حالتی پذیرشگر و مهربان به زندگی و دیگران نگاه کند. او به نوعی به نقاط قوت و زیباییهای زندگی اشاره کرده و میخواهد که این سایه، پذیرای مهر و محبت باشد. در واقع، شاعر بر این امر تأکید دارد که باید با سادگی و بیپیرایگی، به زیباییهای پیرامون خود توجه کنیم.
جام مروت همه بر سنگ خورده است
زین دور خشک چشم توقع پر آب کن
هوش مصنوعی: در این دنیا، بسیاری از آرزوها و توقعات به سرانجام نمیرسند و انسانها باید با سختیها کنار بیایند. بنابراین، به جای انتظار داشتن از دیگران، باید خود را آماده کنیم که با واقعیتها روبرو شویم و تلاش کنیم تا روحیه و انسانیتمان را حفظ کنیم.
گرد نمود فتنه ندارد سواد فقر
زین شام ریش صبح قیامت خضاب کن
هوش مصنوعی: در این دنیا، مشکلات و فتنهها به اندازهای نیست که به ما آسیب جدی بزند. در مقابل فقر و دشواریها، باید خود را آماده کنیم و با قدرت، روز قیامت را با زیبایی و تازگی آغاز کنیم.
بیدل ز اختیار برآ هر چه باد باد
فرصت کم است ترک درنگ و شتاب کن
هوش مصنوعی: بیدل میگوید: از کارهایی که به اختیار خودت است دست بردار و هر چه هست به خودت واگذار کن، زیرا فرصتها کم هستند. از تعلل کنارهگیری کن و با سرعت عمل کن.

بیدل دهلوی