غزل شمارهٔ ۲۴۷۸
ندارد ساز صحبتها بساط عافیت چیدن
ازین الفت فریبان صلحکن چندی به رنجیدن
تعلق هر قدر کمتر حصول راحت افزونتر
وداع ساز بیخوابی ست موی سر تراشیدن
به دامن پا شکستن اوج اقبالی دگر دارد
به رنگ پرتو خورشید تا کی خاک لیسیدن
چو دل روشن شود طبع از درشتی شرم میدارد
شکست کس نخواهد سنگ از آیینهگردیدن
زیارتگاه آیین ادب شوخی نمیخواهد
به رنگ سایه باید پای در دامن خرامیدن
میان استقامت چست کن مغزی اگر داری
دلیل خالی از می گشتن میناست غلتیدن
هراسی نیست از شور حوادث محو حیرت را
به هر صرصر ندارد شعلهٔ تصویر لرزیدن
چسان خواهم به چندین چاک دل مستوری رازت
که ممکن نیست چون صبحم نفس در سینه دزدیدن
نیاز امتحان شوق کردم طاقت دل را
متاع بوی اینگل رفت در تاراج پوشیدن
جنون بینوایم هر چه بندد محمل وحشت
ندارم آنقدر دامن که باشد قابل چیدن
نیاید راست هرگز صحبت زنگ و صفا باهم
چه حاصل سایه را از خانهٔ خورشید پرسیدن
نگردی مجرم او گر همه از خود برون آیی
نچیند خاک سامان سپهر از سعی بالیدن
ندارد آگهی جز حیرت وضع حباب اینجا
سراپا چشم باش اما ادب فرسای نادیدن
سواد نسخهٔ تحقیق بیدل دقتی دارد
دو عالم جلوه باید خواندن و بیرنگ فهمیدن
غزل شمارهٔ ۲۴۷۷: مجو از نالهام تاب نفس در سینه دزدیدنغزل شمارهٔ ۲۴۷۹: پریشان کرد چون خاموشیام آواز گردیدن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ندارد ساز صحبتها بساط عافیت چیدن
ازین الفت فریبان صلحکن چندی به رنجیدن
هوش مصنوعی: سخنان دلنشین و دوستانه نمیتواند به راحتی آرامش و آسودگی را فراهم کند، زیرا این دوستیها و آشتیها ممکن است به زودی به نارضایتی و درد بدل شوند.
تعلق هر قدر کمتر حصول راحت افزونتر
وداع ساز بیخوابی ست موی سر تراشیدن
هوش مصنوعی: هرچه وابستگی کمتر باشد، راحتی بیشتری حاصل میشود. وداع با بیخوابی نشانهای است از رهایی، مانند تراشیدن موی سر.
به دامن پا شکستن اوج اقبالی دگر دارد
به رنگ پرتو خورشید تا کی خاک لیسیدن
هوش مصنوعی: زمانی که آدمی به اوج موفقیت و خوشبختی میرسد، دیگر نمیتواند به سادگی به زندگی عادی بازگردد. او همچنان در جستجوی زیبایی و نور زندگی خواهد بود و نمیتواند به حالت گذشته خود برگردد.
چو دل روشن شود طبع از درشتی شرم میدارد
شکست کس نخواهد سنگ از آیینهگردیدن
هوش مصنوعی: وقتی دل پاک و روشن میشود، طبع بشر از زشتی و سختی شرم دارد. هیچ کس نخواهد که مانند سنگ با آینه رفتار کند و به خود آسیب بزند.
زیارتگاه آیین ادب شوخی نمیخواهد
به رنگ سایه باید پای در دامن خرامیدن
هوش مصنوعی: در مکانهای مقدس و زیارتی، رعایت آداب و ادب ضروری است و نمیتوان به سادگی و شوخی به آنجا رفت. باید با احترام و وقار در این مکانها ظاهر شد و با دقت و حساسیت رفتار کرد.
میان استقامت چست کن مغزی اگر داری
دلیل خالی از می گشتن میناست غلتیدن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در برابر چالشها قوی و ثابتقدم باشی، باید خود را آماده کنی و عقل و فکرت را به کار بگیری. در غیر این صورت، تلاشهای تو بیفایده و بینتیجه خواهد بود.
هراسی نیست از شور حوادث محو حیرت را
به هر صرصر ندارد شعلهٔ تصویر لرزیدن
هوش مصنوعی: نگرانی از هیجانات و اتفاقات گیجکننده وجود ندارد، زیرا حتی در مواجهه با طوفانها، شعلههای تصویر همچنان ثابت و پایدار هستند.
چسان خواهم به چندین چاک دل مستوری رازت
که ممکن نیست چون صبحم نفس در سینه دزدیدن
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم راز دل خود را که در آن چاکهای بسیاری وجود دارد، از تو پنهان کنم، در حالی که این کار ممکن نیست، چون مثل صبح که روشن میشود، نمیتوانم نفس خود را در سینهام نگهدارم.
نیاز امتحان شوق کردم طاقت دل را
متاع بوی اینگل رفت در تاراج پوشیدن
هوش مصنوعی: به خاطر علاقهام به تو، دل خود را به زحمت انداختیم. اما بوی این گل به قدری دلانگیز است که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
جنون بینوایم هر چه بندد محمل وحشت
ندارم آنقدر دامن که باشد قابل چیدن
هوش مصنوعی: جنون من به قدری عمیق است که هر چه مانع پیش روم، ترسی ندارم. آنقدر دامن گسترش میدهم که میتوانم همه چیز را جمع کنم و در آغوش بگیرم.
نیاید راست هرگز صحبت زنگ و صفا باهم
چه حاصل سایه را از خانهٔ خورشید پرسیدن
هوش مصنوعی: هیچگاه نمیتوان انتظار داشت که صدای زنگ و صدای صفا بتوانند با هم حرف بزنند؛ مانند اینکه از سایه بخواهیم دربارهٔ خانهٔ خورشید توضیح دهد.
نگردی مجرم او گر همه از خود برون آیی
نچیند خاک سامان سپهر از سعی بالیدن
هوش مصنوعی: اگر تو به دنبال عذابی برای کسی هستی، حتی اگر همه چیز را از خود دور کنی، نمیتوانی سرنوشت آسمان را تغییر دهی و تلاش برای رشد و بالندگی، ثمری نخواهد داشت.
ندارد آگهی جز حیرت وضع حباب اینجا
سراپا چشم باش اما ادب فرسای نادیدن
هوش مصنوعی: در اینجا هیچچیز جز حیرت و ناشناخته وجود ندارد. به همین خاطر باید با دقت و احترام نگاه کنیم و از دیدنِ نادیدهها پرهیز کنیم.
سواد نسخهٔ تحقیق بیدل دقتی دارد
دو عالم جلوه باید خواندن و بیرنگ فهمیدن
هوش مصنوعی: تحقیقات بیدل عمق و دقت خاصی دارد که برای درک آن باید با تامل و توجه به جنبههای مختلف آن پرداخته شود، و لازم است که بدون پیشداوری و با ذهنی باز به این اثر نگاه کنیم.

بیدل دهلوی