غزل شمارهٔ ۲۴۷۳
چون ربشه در این باغ به افسون دمیدن
سر بر نکشی تا نخوری پای دویدن
تا فاش شود معنیگلزار حقیقت
از رفتن رنگ آینه باید طلبیدن
در باغ خیالیکهگذشتن ثمر اوست
انگارکه من نیز رسیدم به رسیدن
تدبیرخرد محرم نیرنگ جنون نیست
نقاش ندارد قلم ناله کشیدن
تا هست نفس صرفهٔ راحت نتوان برد
بال است و همان زحمت انداز پریدن
چون رنگ عبث سلسله اظهار شکستم
یعنی نرساندیم صدایی به شنیدن
ما هیچکسان فارغ از آرایش نازیم
تمثال ندارد سر آیینه خریدن
تا پیرهنی چند به نیرنگ ببالیم
چون شمع کفافست سر انگشت مکیدن
طاووس من احرام تماشای که دارد
دل گشت سراپای من از آینه چیدن
دست هوسم شیفتهٔ دامن کس نیست
بیدل چو نسیمم همه تنگرد رمیدن
غزل شمارهٔ ۲۴۷۲: به مطلب میرساند وحشت از آفاق ورزبدنغزل شمارهٔ ۲۴۷۴: درس کمال خود گیر از ناله سر کشیدن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون ربشه در این باغ به افسون دمیدن
سر بر نکشی تا نخوری پای دویدن
هوش مصنوعی: به دلیل جاذبه و جذابیت این باغ، از سر یأس و ناامیدی، نباید بلند شوی و این مکان را ترک کنی، چرا که این کار تو را از تجربهی دویدن و پیشرفت بازمیدارد.
تا فاش شود معنیگلزار حقیقت
از رفتن رنگ آینه باید طلبیدن
هوش مصنوعی: برای آنکه معنا و حقیقت زیباییهای زندگی روشن شود، باید از رنگ و نقشهای ظاهری و فریبنده فاصله گرفت و به درون عمیقتر نگاه کرد.
در باغ خیالیکهگذشتن ثمر اوست
انگارکه من نیز رسیدم به رسیدن
هوش مصنوعی: در باغ خیال که میوههایش نتیجهاش است، حس میکنم که من هم به نقطهای از رسیدن دست یافتهام.
تدبیرخرد محرم نیرنگ جنون نیست
نقاش ندارد قلم ناله کشیدن
هوش مصنوعی: عقل و تدبیر نتوانند به نیرنگهای دیوانگی پی ببرند و هنرمند در این زمینه ابزاری برای ابراز احساسات ندارد.
تا هست نفس صرفهٔ راحت نتوان برد
بال است و همان زحمت انداز پریدن
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس وجود دارد، نمیتوان راحتی را برگزید؛ بلکه باید با زحمت و سختی، پرواز را آموخت.
چون رنگ عبث سلسله اظهار شکستم
یعنی نرساندیم صدایی به شنیدن
هوش مصنوعی: وقتی که رنگ بیفایدهای زنجیره را به نمایش گذاشتم، در واقع نتوانستم صدایی را به گوش شنونده برسانم.
ما هیچکسان فارغ از آرایش نازیم
تمثال ندارد سر آیینه خریدن
هوش مصنوعی: ما هیچکسی نیستیم که بیتوجه به زیبایی و دلربایی باشیم، چرا که هیچ کدام از ما در آینهای که خریدیم تصویری نداریم.
تا پیرهنی چند به نیرنگ ببالیم
چون شمع کفافست سر انگشت مکیدن
هوش مصنوعی: برای مدتی، ما به خاطر نیرنگ و فریب، شاد و سرزنده به نظر میرسیم، اما مانند شمعی که به آرامی میسوزد، عمر این شادی و خوشی کوتاه است و به زودی به پایان میرسد.
طاووس من احرام تماشای که دارد
دل گشت سراپای من از آینه چیدن
هوش مصنوعی: طاووس من آماده است برای تماشا و دل من در حال گشتن و چیدن زیباییهای خود است مثل آینه.
دست هوسم شیفتهٔ دامن کس نیست
بیدل چو نسیمم همه تنگرد رمیدن
هوش مصنوعی: دست آرزوهایم به هیچکس وابسته نیست. من مانند نسیمی هستم که تنها میخواهم آزادی را تجربه کنم و در هر جا بگردم.

بیدل دهلوی