غزل شمارهٔ ۲۴۷
میخورد خون نفس اندر دل غم پیشهٔ ما
جوهر تیغ بود خار و خس بیشهٔ ما
بس که چون شمع به غم نشو و نما یافتهایم
شعله را موج طراوت شمرد ریشهٔ ما
سختی دهر ز صبر دل ما زنهاریست
آب شد طاقت سنگ از جگر شیشهٔ ما
قد خمگشته همان ناخن فرهاد غم است
سعی بیجاست به جز جانکنی ازتیشهٔ ما
شغل رسوایی و مستوری احوال بلاست
کاش آرایش بازار دهد پیشهٔ ما
شور زنجیر جنون از نفس ما پیداست
نکهت زلف که پیچیده بر اندیشهٔ ما
چشم امید نداریم ز کشت دگران
دل ما دانهٔ ما، نالهٔ ما، ریشهٔ ما
خامشیها سبق مکتب بیتابی نیست
یک قلم ناله بود مشق نی پیشهٔ ما
نشئهٔ مشرب بیرنگی ازآن صافترست
که شود موج پری درّد ته شیشهٔ ما
بیدل از فطرت ما قصر معانیست بلند
پایه دارد سخن از کرسی اندیشهٔ ما
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میخورد خون نفس اندر دل غم پیشهٔ ما
جوهر تیغ بود خار و خس بیشهٔ ما
هوش مصنوعی: در دل ما که غم را برگزیده، نفس به خون میافتد و جان میکاهد. جوهر و اصل وجود ما مانند تیغی تیز است، اما در عوض، زندگیمان پر از مشکلات و دردهایی شبیه به خاری و علفهای بیارزش شده است.
بس که چون شمع به غم نشو و نما یافتهایم
شعله را موج طراوت شمرد ریشهٔ ما
هوش مصنوعی: به دلیل اندوه و ناراحتی که همچون شمع ما را ذوب کرده، احساس میکنیم که شعلهای که داریم برگرفته از طراوت و زندهدلی نیست، بلکه ریشهامان به این غم وابسته است.
سختی دهر ز صبر دل ما زنهاریست
آب شد طاقت سنگ از جگر شیشهٔ ما
هوش مصنوعی: سختیها و مشکلات زندگی به ما اجازه میدهد که با صبر و تحمل، به امید روزهای بهتری ادامه دهیم. اما گاهی فشارها آنقدر زیاد میشود که حتی قویترینها نیز در برابر آن از پای درمیآیند و همه چیز به آرامی از بین میرود.
قد خمگشته همان ناخن فرهاد غم است
سعی بیجاست به جز جانکنی ازتیشهٔ ما
هوش مصنوعی: ناخن فرهاد به قد و قامت خمیده خودش اشاره دارد و این نشان میدهد که غم و درد درون او عمیق است. هر تلاشی بیهوده است و تنها چیزی که به یاد میآید، جانکنی و زحمت کشیدن برای به دست آوردن چیزی است که از تیشه به دست میآید.
شغل رسوایی و مستوری احوال بلاست
کاش آرایش بازار دهد پیشهٔ ما
هوش مصنوعی: شغل ما به گونهای است که یا رسوایی به بار میآورد یا باید مخفی بمانیم. ای کاش اوضاع به گونهای بود که فعالیت ما در بازار به خوبی عرضه میشد و مورد استقبال قرار میگرفت.
شور زنجیر جنون از نفس ما پیداست
نکهت زلف که پیچیده بر اندیشهٔ ما
هوش مصنوعی: احساس شور و جنون ما به وضوح در نفسهایمان نمایان است، مانند عطر زلفی که به تفکرات ما پیچیده شده است.
چشم امید نداریم ز کشت دگران
دل ما دانهٔ ما، نالهٔ ما، ریشهٔ ما
هوش مصنوعی: ما به دیگران امیدی نداریم، دل ما همچون دانهای است که به ناله و ریشه خود وابسته است.
خامشیها سبق مکتب بیتابی نیست
یک قلم ناله بود مشق نی پیشهٔ ما
هوش مصنوعی: سکوت و خاموشی نمیتواند به اندازهی ناله و درد دل ما، آموزنده و پرمعنا باشد. ما با صدای دل و نالههایمان، درس زندگی را میآموزیم.
نشئهٔ مشرب بیرنگی ازآن صافترست
که شود موج پری درّد ته شیشهٔ ما
هوش مصنوعی: مشروب بیرنگی که از آن مینوشیم، از هر چیزی دیگر پاکتر و زلالتر است و مانند موجی که در ته شیشهی ما دارد در میغلتد، احساس سرمستی و شادی را به ما میدهد.
بیدل از فطرت ما قصر معانیست بلند
پایه دارد سخن از کرسی اندیشهٔ ما
هوش مصنوعی: بیدل اشاره میکند که ذات و طبیعت ما به گونهای است که قصر معانی و مفاهیم عمیق و بلندی را دارد. این سخنان و اندیشهها از جایگاه والای تفکر ما برمیخیزند.
حاشیه ها
1392/12/22 22:02
valy
مشق نی بیشۀ ما
یا
مشق نی بیشۀ ما
1394/08/05 11:11
مجتبی خراسانی
بسم الله الرحمن الرحیم
میرزا شاعر مفلق و مبتکر است، سبک هند را به انتهای لطافت رسانده در وقت نزاکت مضمون و ایجاد کلمه بندی و صنعت ترکیبات تازه نظیر ندارد و فلسفه را با تصوف در آمیخت و معانی دقیق را در جملاتی بدیع و استعاراتی غریب ادا نمود و در این ها از هیچ شاعری اقتفا نکرد.
در فنون شعر توانایی و جامعیت او را هیچ استاد نشان نمی دهد و این خود از کلیات بزرگ میرزا و آثار موجودۀ سایرین آشکار است.
بیدل از فطرت ما قصر معانی است بلند / پایه دارد سخن از کرسی اندیشۀ ما