گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۵

کوتاه نیست سلسلهٔ دود آه ما
آشفتگی به زلف‌که واگرد راه ما
صاف‌طرب ز هستی مادردکلفت‌است
دارد نفس چو آینه روز سیاه ما
دریاد جلوهٔ تو دل از دست داده‌ایم
نو حیرت است آینهٔ کم نگاه ما
زین باغ‌سعی‌شبنم‌ما داغ‌یأس برد
برگی نیافتیم که‌گردد پناه ما
از دستگاه آبله اقبال ما مپرس
درزیرپا شکست ضعیفی‌کلاه ما
چون‌اشک سردرآبله‌پیچیده می‌رویم
خاراست اگر همه مژه ریزی به راه ما
حیرت‌گداخت شبنم شکی بهارکرد
باری درین چمن نفسی زد نگاه ما
هرجا رسیده‌ایم تری موج می‌زند
عالم طلسم یک عرق است ازگناه ما
در عالمی‌که فیش رود دعوی حسد
یارب مباد غفلت ماکینه‌خواه ما
بیدل ز بسکه بی‌اثر عرض هستی‌ام
کردی نکرد در دل آیینه آه ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کوتاه نیست سلسلهٔ دود آه ما
آشفتگی به زلف‌که واگرد راه ما
هوش مصنوعی: دود و آه ما به خاطر درد و رنجی که داریم، بی‌پایان است و به راحتی نمی‌توان آن را نادیده گرفت. این آشفتگی در زندگی ما همچون زلفی به هم‌ریخته است که نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی و سردرگمی مسیر ماست.
صاف‌طرب ز هستی مادردکلفت‌است
دارد نفس چو آینه روز سیاه ما
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حال و هوای زندگی و تجربه‌ای عمیق از وجود می‌پردازد. شاعر به نوعی در تلاش است تا احساسات و افکار خود را درباره‌ی واقعیت‌های زندگی بیان کند. او از دو جنبه مختلف، یکی زیبایی و روشنی و دیگری تاریکی و دشواری صحبت می‌کند و به نوعی به ارتباط این دو می‌پردازد. در مجموع، این متن به بررسی تضادهای زندگی و تأثیرات آن بر روح و روان انسان اشاره دارد.
دریاد جلوهٔ تو دل از دست داده‌ایم
نو حیرت است آینهٔ کم نگاه ما
هوش مصنوعی: در دریا، با زیبایی تو دل را از دست داده‌ایم و این حیرت جدیدی است که آینه‌ی کم‌نگاه ما نشان می‌دهد.
زین باغ‌سعی‌شبنم‌ما داغ‌یأس برد
برگی نیافتیم که‌گردد پناه ما
هوش مصنوعی: از این باغی که ما در آن تلاش کردیم، فقط اثر یأس و ناامیدی باقی‌مانده و برگی نیافتیم که سایه‌بان ما شود.
از دستگاه آبله اقبال ما مپرس
درزیرپا شکست ضعیفی‌کلاه ما
هوش مصنوعی: از وضعیت کنونی و موفقیت ما سوال نکن، زیرا در زیر پای ما شکست و آسیب‌پذیری‌هایی وجود دارد که شاید به چشم نیاید.
چون‌اشک سردرآبله‌پیچیده می‌رویم
خاراست اگر همه مژه ریزی به راه ما
هوش مصنوعی: وقتی اشک به درد دل ما گره خورده است و ما همچنان در مسیر خود پیش می‌رویم، اگر حتی همه مژه‌ها به خاطر ما بریزد، باز هم درختان و خارها در راه ما وجود دارند.
حیرت‌گداخت شبنم شکی بهارکرد
باری درین چمن نفسی زد نگاه ما
هوش مصنوعی: شبنم زیبای بهار شب را به شگفتی واداشت و در این باغ، لحظه‌ای نگاه ما را به خود جلب کرد.
هرجا رسیده‌ایم تری موج می‌زند
عالم طلسم یک عرق است ازگناه ما
هوش مصنوعی: هرجا که به جایی رسیده‌ایم، در این دنیا نوعی حرکتی و جنبش وجود دارد که ناشی از یک طلسم یا راز است. این وضعیت به دلیل گناهان ماست که مانند یک عرق بر ما نشسته و بر سرنوشت‌مان اثر می‌گذارد.
در عالمی‌که فیش رود دعوی حسد
یارب مباد غفلت ماکینه‌خواه ما
هوش مصنوعی: در جهانی که در آن درگیری‌ها و حسادت‌ها وجود دارد، ای کاش ما از غفلت و کینه‌ورزی برحذر باشیم.
بیدل ز بسکه بی‌اثر عرض هستی‌ام
کردی نکرد در دل آیینه آه ما
هوش مصنوعی: بیدل، از بس که وجودم تأثیری ندارد، در دل آیینه‌ای که می‌تواند احساسات را منعکس کند، آهم را نادیده گرفتی و به آن اعتنا نکردی.