غزل شمارهٔ ۲۴۴۳
آه ناکام چه مقدار توان خون خوردن
زین دو دم زندگیی تا به قیامت مردن
داغ یأسمکه بهکیفیت شمع است اینجا
آگهی سوختن و بستن چشم افسردن
فرصت هستی از ایمای تعین خجل است
صرفهٔ نقد شرر نیست مگر نشمردن
پارسایی چقدر شرم فضولی دارد
بال سعی مگس و ناله به عنقا بردن
مشت خاکیمکمینگاه هواییکه مپرس
چه خیالست به پرواز عنان نسپردن
دل تنک حوصله و دشت تعلق همه خار
یا رب این آبله را چند توان آزردن
چه توان کرد به هر بیجگریها بیدل
ناگزیریم ز دندان به جگر افشردن
غزل شمارهٔ ۲۴۴۲: روانی نیست محو جلوه را بیآبگردیدنغزل شمارهٔ ۲۴۴۴: به خود پیچیدهام نالیدنم نتوان گمان بردن
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه ناکام چه مقدار توان خون خوردن
زین دو دم زندگیی تا به قیامت مردن
هوش مصنوعی: ای افسوس، چقدر سخت است که انسان در این مدت کوتاه زندگی، دچار رنج و درد شود و نتواند به آرامش برسد، تا جایی که حتی مرگ هم در قیامت نمیتواند او را از این شرایط رها کند.
داغ یأسمکه بهکیفیت شمع است اینجا
آگهی سوختن و بستن چشم افسردن
هوش مصنوعی: آتش و دلتنگی تو مانند شمعی است که سوختن و غمگینیاش را به همه نشان میدهد.
فرصت هستی از ایمای تعین خجل است
صرفهٔ نقد شرر نیست مگر نشمردن
هوش مصنوعی: فرصتی که در زندگی داریم به خاطر مشخص نبودن حقیقت وجود، مورد شرمندگی است. ارزش واقعی لحظهها زمانی مشخص میشود که آنها را به حساب نیاوریم.
پارسایی چقدر شرم فضولی دارد
بال سعی مگس و ناله به عنقا بردن
هوش مصنوعی: پارسایی چقدر از دخالت و فضولی در کار دیگران خجالت میکشد، مانند مگسی که نمیتواند بلند پرواز کند و در عوض به دنبال پرندگان نادر میافتد.
مشت خاکیمکمینگاه هواییکه مپرس
چه خیالست به پرواز عنان نسپردن
هوش مصنوعی: ما فقط تکهای از خاک هستیم و در دنیای هواییای قرار داریم که بهتر است دربارهی آن نپرسید؛ زیرا خیال پرواز و آزاد شدن از این قیدها در دل ماست.
دل تنک حوصله و دشت تعلق همه خار
یا رب این آبله را چند توان آزردن
هوش مصنوعی: دل شکیبایی کم دارد و دشت وابستگی پر از خار است. ای خدا، تا کی میتوانم این درد را تحمل کنم؟
چه توان کرد به هر بیجگریها بیدل
ناگزیریم ز دندان به جگر افشردن
هوش مصنوعی: چه کار میتوان کرد در این مشکلات و بیتوجهیها؟ بیدل، ما ناچاریم که سختیها را تحمل کنیم و دردها را در دل نگه داریم.

بیدل دهلوی