گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۱۶

ما و نگاه شرمگین از تک و تاز دوختن
آبله سا به پای عجز چشم نیاز دوختن
ضبط نفس زکف مده فرصت چاره نازک است
غنچه قبا به خاک داد در غم باز دوختن
عشق جنون ترانه است‌، ناله نفس بهانه است
بی لب بسته مشکل است پردهٔ راز دوختن
شهرت خودنمایی‌ات رونق شرم می‌برد
پرده‌دری و آنگهت جامهٔ ساز دوختن
در همه حال نیستی است چاره‌گر شکست دل
قابل زخم شیشه نیست غیر گداز دوختن
گرد تردد حدوث بخیه به روی ما فکند
خرقه درید پردهٔ شرم مجاز دوختن
گر مژه بسته‌ای ز خلق هر دو جهان شکار توست
قوت بال می‌دهد دیدهٔ باز دوختن
عمر به تاب وتب‌گذشت محرم عافیت نگشت
رشتهٔ سعی نارسا کرد دراز دوختن
عجز نفس حباب راکرد به خامشی‌گرو
رشته کجاست تا توان نغمهٔ ساز دوختن
بیدل از ین دو روز عمر ننگ بقای‌کس مباد
دل پی حرص باختن چشم به آز دوختن

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما و نگاه شرمگین از تک و تاز دوختن
آبله سا به پای عجز چشم نیاز دوختن
هوش مصنوعی: ما با نگاهی شرمنده به تلاش و کوشش خود، به سختی در پی رفع نیازها و کمبودهایمان هستیم. در این مسیر، به نوعی ضعف و ناتوانی خود آگاهیم.
ضبط نفس زکف مده فرصت چاره نازک است
غنچه قبا به خاک داد در غم باز دوختن
هوش مصنوعی: کنترل نفس‌تان را از دست ندهید، زیرا فرصت برای رفع مشکلات بسیار کم است. غنچه‌ای که در خاک افتاده، در اندوه قرار گرفته و به سختی می‌تواند دوباره شکوفا شود.
عشق جنون ترانه است‌، ناله نفس بهانه است
بی لب بسته مشکل است پردهٔ راز دوختن
هوش مصنوعی: عشق شبیه یک آهنگ دیوانه‌وار است و ناله کردن نشان‌دهندهٔ حالتی است که بهانه‌ای برای بیان احساسات است. وقتی که لب‌ها بسته‌اند، سخت است که بتوان پرده از رازها برداشت.
شهرت خودنمایی‌ات رونق شرم می‌برد
پرده‌دری و آنگهت جامهٔ ساز دوختن
هوش مصنوعی: شما با جلوه‌گری و زرق و برق خود، باعث می‌شوید که شرم و حیا از بین برود و در نهایت دست به کار می‌شوید تا آنگونه که دلخواه است، خود را بیارایید.
در همه حال نیستی است چاره‌گر شکست دل
قابل زخم شیشه نیست غیر گداز دوختن
هوش مصنوعی: در هر شرایطی، نبودن راه‌حلی است که می‌تواند دل‌آشفتگی را تسکین دهد، زیرا دل زخم‌دیده نمی‌تواند مانند شیشه به راحتی آسیب ببیند و تنها را چاره‌اش ذوب شدن و دوباره شکل گرفتن است.
گرد تردد حدوث بخیه به روی ما فکند
خرقه درید پردهٔ شرم مجاز دوختن
هوش مصنوعی: گردش زمان و حوادث، بر ما تأثیرگذار بوده و باعث شده است تا عفت و حیا دنیوی را کنار بگذاریم و به واقعیت‌هایی بپردازیم که ممکن است در ابتدا برای ما سخت و ناخوشایند به نظر رسیده باشد.
گر مژه بسته‌ای ز خلق هر دو جهان شکار توست
قوت بال می‌دهد دیدهٔ باز دوختن
هوش مصنوعی: اگر چشمانت را به روی مردم بست‌های، باید بدانید که همه چیز در این جهان برای توست. این کار به چشمانت قدرت می‌دهد تا دوباره باز شوند.
عمر به تاب وتب‌گذشت محرم عافیت نگشت
رشتهٔ سعی نارسا کرد دراز دوختن
هوش مصنوعی: عمر با تمام سختی‌ها و تلاطم‌هایش گذشت و هرگز به آرامش و سلامتی نرسید. تلاش‌ها و کوشش‌های من کافی نبود و بیشتر از آنچه که باید، طولانی و بی‌نتیجه شد.
عجز نفس حباب راکرد به خامشی‌گرو
رشته کجاست تا توان نغمهٔ ساز دوختن
هوش مصنوعی: ناتوانی نفس باعث شد که حبابی سکوت کند. اکنون سؤال این است که این رشته کجاست که بتوان نغمهٔ ساز را به هم بافت؟
بیدل از ین دو روز عمر ننگ بقای‌کس مباد
دل پی حرص باختن چشم به آز دوختن
هوش مصنوعی: بیدل می‌گوید: در این دو روز از عمر، ننگ زندگی برای هیچ‌کس مطلوب نیست. دل نباید به حرص و آز بیفتد و نگاهش به چیزهای نامشخص و ناپایدار باشد.