گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۹۶

تا بگذرم به صد سر و گردن ز آسمان
مشتی به جبهه مالم از آن خاک آستان
زین محفل جنون چقدر ربط می‌دهد
آیینه محو حیرت و تمثال پر فشان
غافل مشو ز ساز نیستان اعتبار
بی‌مغز نیست ناله کش درد استخوان
عرفان به‌کسب علم میسر نمی‌شود
از سرمه روشنی نبرد چشم سرمه‌دان
از سیر ریشه گیر عیار کمال تخم
آیینهٔ حقیقت دل نیست جز زبان
سرکن به کج ادایی ابنای روزگار
آتش مزن به راستی از طبع بدگمان
زنهار از تواضع دشمن مخور فریب
بر شیشه ظلم سنگ جز افتادگی مدان
سیر شکسته رنگی ما هم غنیمت است
دارد شکفتنی به رگ و ربشه زعفران
تنزیه خواهی از در تشبیه نگذری
رنگست عالمی ‌که ز بو می‌دهد نشان
یک ناوک تو بی‌اثر موج می نبود
خواندیم خط ساغر از آن حلقهٔ کمان
ناموس آگهی چقدر عجز پرورست
کوه است سایهٔ مژه بر چشم پاسبان
آب بقای ما الم مرگ تلخ‌کرد
سود هوس زیان شد از اندیشهٔ زیان
خون خور به فقر و بار دل دوستان مباش
در عرض احتیاج نفس می‌شود گران
یوسف توان خرید به مژگان‌ گشودنی
آیینه باش جلوه متاعست کاروان
محمل به دوش اشک ازین عبرت انجمن
بیدل چو شمع می‌بردم چشم خونچکان

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بگذرم به صد سر و گردن ز آسمان
مشتی به جبهه مالم از آن خاک آستان
هوش مصنوعی: برای عبور از آسمان، باید با تمام وجود و عظمت خود از زمین عبور کنم، و در این راه، با نهایت تواضع و افتادگی، بر خاک آستان تو سجدۀ شکر می‌گذارم.
زین محفل جنون چقدر ربط می‌دهد
آیینه محو حیرت و تمثال پر فشان
هوش مصنوعی: این محفل دیوانگی چه اندازه تصویر و تأثیر شگفت‌انگیزی دارد که در آن، آینه به حالت حیرت افتاده و جلوه‌ای پر از زرق و برق را نشان می‌دهد.
غافل مشو ز ساز نیستان اعتبار
بی‌مغز نیست ناله کش درد استخوان
هوش مصنوعی: از فکر و ذکر نیستان غافل نشو، چون ناله‌ي آن بدون محتوای درونی و احساس واقعی هیچ ارزشی ندارد. ناله‌ي نی تنها زمانی معنی‌دار است که درد و رنج وجود داشته باشد.
عرفان به‌کسب علم میسر نمی‌شود
از سرمه روشنی نبرد چشم سرمه‌دان
هوش مصنوعی: برای دست‌یابی به عرفان و شناخت عمیق، تنها با مطالعه و کسب علم نمی‌توان به نتیجه رسید. باید برای درک واقعی، روشنگری و بصیرت عمیق تری حاصل شود که تنها از راه‌های خاص و درونی ممکن است.
از سیر ریشه گیر عیار کمال تخم
آیینهٔ حقیقت دل نیست جز زبان
هوش مصنوعی: از عمق وجود خود به جستجوی کمال بپرداز، زیرا حقیقت دل تنها از زبان بیان نمی‌شود، بلکه باید در عمل و رفتار نیز متجلی گردد.
سرکن به کج ادایی ابنای روزگار
آتش مزن به راستی از طبع بدگمان
هوش مصنوعی: به خاطر رفتارهای عجیب و غریب افراد در این دوران، سعی کن عصبانی نشوی و به آن‌ها واکنش منفی نشان ندهی.
زنهار از تواضع دشمن مخور فریب
بر شیشه ظلم سنگ جز افتادگی مدان
هوش مصنوعی: مراقب باش که به خاطر تواضع و فروتنی، فریب دشمن را نخوری. چرا که سنگی که بر شیشه ظلم بیفتد، جز شکسته شدن چیزی به همراه نخواهد داشت.
سیر شکسته رنگی ما هم غنیمت است
دارد شکفتنی به رگ و ربشه زعفران
هوش مصنوعی: سیر شکسته ما هم دارای ارزش و زیبایی خاصی است و شگفتی‌هایی در کنار آن وجود دارد، مانند شکفتن زعفران در رگ و ریشه‌اش.
تنزیه خواهی از در تشبیه نگذری
رنگست عالمی ‌که ز بو می‌دهد نشان
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از صفات خداوند خالص و پاک باشد، نباید به تشبیه و تمثیل پناه ببری. دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، نشانه‌ای از آنچه که در عالم وجود دارد، می‌باشد و می‌توان بوی آن را حس کرد.
یک ناوک تو بی‌اثر موج می نبود
خواندیم خط ساغر از آن حلقهٔ کمان
هوش مصنوعی: اگر آن تیر عشق تو نبود، تأثیر امواج دریا بر ما محسوس نمی‌بود. از آن خط زیبای ساغر، به یاد آن حلقه کمان می‌افتیم.
ناموس آگهی چقدر عجز پرورست
کوه است سایهٔ مژه بر چشم پاسبان
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم تأثیر و قدرت خاصی اشاره دارد که موجودات ظریف و کوچک بر زندگی و محیط اطراف خود دارند. به نوعی، رازی در ظرافت و زیبایی نهفته است که حتی ممکن است بر قدرت‌ها و وظایف بزرگ‌ترها تاثیر بگذارد. اینجا به نوعی ارتباط بین زیبایی و قدرت، و تأثیر ظرافت‌های طبیعی بر انسان‌ها و محیط اشاره می‌شود.
آب بقای ما الم مرگ تلخ‌کرد
سود هوس زیان شد از اندیشهٔ زیان
هوش مصنوعی: آب و زندگی ما در خطر است و مرگ تلخی ما را تهدید می‌کند. آرزوی لذت‌ها به ما آسیب رسانده و از فکر کردن به زیان‌ها، به مشکلات بیشتری دچار شده‌ایم.
خون خور به فقر و بار دل دوستان مباش
در عرض احتیاج نفس می‌شود گران
هوش مصنوعی: به خاطر فقر و مشکلات مالی، دل دوستانت را نرنجان و دچار زحمت نکن؛ چون در شرایط سخت و نیاز، زندگی به شدت دشوار می‌شود.
یوسف توان خرید به مژگان‌ گشودنی
آیینه باش جلوه متاعست کاروان
هوش مصنوعی: یوسف با چشمانش می‌تواند در را باز کند، همانطور که زیبایی او، به نوعی، ارزش و جذابیت کاروان را نشان می‌دهد.
محمل به دوش اشک ازین عبرت انجمن
بیدل چو شمع می‌بردم چشم خونچکان
هوش مصنوعی: من با دلی شکسته و چشمانی پر از اشک، به یاد لذت‌هایی که گذشتند، از جمعیت بی‌دل عبور می‌کنم، درست مانند شمعی که در حال سوزاندن خود، نوری را به اطراف می‌تاباند.