گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۹۰

صفای دل به چراغ بقا دهد روغن
نفس نلغزد از آیینه تا بود روشن
گواه پستی فطرت عروج دعوتهاست
سخن بلند بودتا بلند نیست سخن
به غیر هیچ نمی‌زاید از خیالاتت
به باد چند شوی چو حباب آبستن
لباس وهم نیرزد به خجلت تغییر
مباش زنده به رنگی‌که بایدت مردن
شکست جسم همان فتح باب آگاهیست
گشاد چشم حباب‌ست چاک پیراهن
چه ممکن است نبالد غرور دل زنفس
به موج می‌دمد از شیشه هم رگ گردن
کراست جرأت رفتار در ادبگه عجز
مگر به رنگ دهد باغبان گردیدن
کمال عرض تجرد ضعیفی است اینجا
به سعی رشته زند موج چشمهٔ سوزن
کجاست نفی و چه اثبات جز فضولی وهم
پری پریست تو مینای خود عبث مشکن
هزار انجم اگر آورد فلک‌، فلک است
ز بخیه تازه نخواهد شد این لباس‌ کهن
فروغ خانهٔ خورشید اگر نمایان نیست
عبث زدیدهٔ خفاش وامکن روزن
به قسمت ازلی‌گر دلت شود قانع
بس است لقمهٔ‌بیدرد سرزبان به‌ دهن
به یک دو دم چه تعلق‌،‌کدام آزادی
به زبرخاک به صحرا وخانه آتش زن
مقیم الفت‌کنج دلیم لیک چه سود
که درپی تو ز ما پیش رفته است وطن
به پنبه زاری اگر راه برده‌ای دریاب
که زیر خاک چه مقدار ریخته است ‌کفن
چو لاله از دل افسرده تا به‌کی بیدل
چراغ کشته توان داشت در ته دامن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صفای دل به چراغ بقا دهد روغن
نفس نلغزد از آیینه تا بود روشن
هوش مصنوعی: دل زمانی صفا و روشنی دارد که چراغ زندگی را با روغن نفس خود پر کند و تا زمانی که این روشنایی برقرار است، هیچ چیزی نمی‌تواند از آن غفلت کند.
گواه پستی فطرت عروج دعوتهاست
سخن بلند بودتا بلند نیست سخن
هوش مصنوعی: نشانه‌ای از پایین بودن فطرت انسان، دعوت‌های بزرگ است؛ زیرا وقتی که سخنی به بلندایی نمی‌رسد، نشانه‌ای از کم‌ارزشی آن است.
به غیر هیچ نمی‌زاید از خیالاتت
به باد چند شوی چو حباب آبستن
هوش مصنوعی: آنچه در ذهن داری، هیچ ثمره‌ای ندارد و مانند حبابی هستی که به زودی از بین می‌رود و تنها باد تو را می‌برد.
لباس وهم نیرزد به خجلت تغییر
مباش زنده به رنگی‌که بایدت مردن
هوش مصنوعی: لباس خیالی ارزش خجالت را ندارد. تغییر نکن و به رنگی که باید، زندگی کن و نه به رنگی که سبب مرگت شود.
شکست جسم همان فتح باب آگاهیست
گشاد چشم حباب‌ست چاک پیراهن
هوش مصنوعی: شکست جسم به معنای این است که اگر جسمی آسیب ببیند یا از بین برود، می‌تواند به شروعی جدید برای درک و آگاهی منجر شود. همچنین، حباب که در حال گسترش است، نمادی از دید روشنی است که ممکن است از شکاف یا آسیب به وجود بیاید، مشابه به چاکی که بر روی پیراهن ایجاد می‌شود و باعث می‌شود که چیزی جدید و متفاوت دیده شود.
چه ممکن است نبالد غرور دل زنفس
به موج می‌دمد از شیشه هم رگ گردن
هوش مصنوعی: اگر دل انسان به احساساتی چون غرور و عظمت نبالد، چگونه ممکن است که این احساسات از درونش به حرکت درآید و به مانند باد در شیشه‌ای بوزد، در حالی که رگ گردن او نشان‌دهندهٔ عمق این احساسات است؟
کراست جرأت رفتار در ادبگه عجز
مگر به رنگ دهد باغبان گردیدن
هوش مصنوعی: اگر کسی در ادب و آداب رفتار نتواند توانا باشد، تنها با زرنگی و فریب نمی‌تواند به باغبان تبدیل شود.
کمال عرض تجرد ضعیفی است اینجا
به سعی رشته زند موج چشمهٔ سوزن
هوش مصنوعی: کمال و تمامیت یک موجود مجرد در اینجا به تلاشی بستگی دارد که از طریق رشته‌ای ضعیف، مانند موجی که از چشمهٔ سوزن برمی‌خیزد، ایجاد می‌شود.
کجاست نفی و چه اثبات جز فضولی وهم
پری پریست تو مینای خود عبث مشکن
هوش مصنوعی: کجاست کمی منفی و چه چیزی جز تأیید وجود دارد که فقط حواس پرتی است؟ تو چرا در کار خود بیهوده شکسته می‌شوی؟
هزار انجم اگر آورد فلک‌، فلک است
ز بخیه تازه نخواهد شد این لباس‌ کهن
هوش مصنوعی: اگر هزاران ستاره هم به آسمان اضافه شود، اما آسمان هیچ تغییری نخواهد کرد و این لباس کهنه همچنان کهنه باقی می‌ماند.
فروغ خانهٔ خورشید اگر نمایان نیست
عبث زدیدهٔ خفاش وامکن روزن
هوش مصنوعی: اگر نور خورشید در خانه‌ی ما دیده نمی‌شود، نباید انتظار داشته باشیم که موجودی مثل خفاش از این وضعیت بهره‌برداری کند.
به قسمت ازلی‌گر دلت شود قانع
بس است لقمهٔ‌بیدرد سرزبان به‌ دهن
هوش مصنوعی: اگر به تقدیر و سرنوشت خود راضی باشی، همین برایت کافی است که لقمه‌ای بدون درد و زحمت بر زبانت باشد.
به یک دو دم چه تعلق‌،‌کدام آزادی
به زبرخاک به صحرا وخانه آتش زن
هوش مصنوعی: به مدت کوتاهی چه چیزی برای ما اهمیت دارد؟ کدام آزادی واقعاً ارزشمند است وقتی که زندگی ما در بین خاک، صحرا و آتش محصور شده است؟
مقیم الفت‌کنج دلیم لیک چه سود
که درپی تو ز ما پیش رفته است وطن
هوش مصنوعی: من در گوشه‌ای نشسته‌ام و به دوستی فکر می‌کنم، اما چه فایده که برای یافتن تو، وطن‌مان از ما دور شده است.
به پنبه زاری اگر راه برده‌ای دریاب
که زیر خاک چه مقدار ریخته است ‌کفن
هوش مصنوعی: اگر به باغی از پنبه وارد شده‌ای، بدان که زیر خاک، میزان زیادی از کفن دفن شده است.
چو لاله از دل افسرده تا به‌کی بیدل
چراغ کشته توان داشت در ته دامن
هوش مصنوعی: مثل لاله‌ای که از دل گدازان و اندوهناک می‌روید، تا چه زمانی می‌توان انتظار داشت که بی‌دل و بی‌حس، چراغی از عشق در دل خود روشن نگه دارد؟